محدودیتهای آسمان : کمبود خلبان در صنعت هوانوردی
کمبود خلبان در صنعت هوانوردی
خلبانان خطوط هوایی باید قادر باشند مسافران و کالاهای با ارزش را به سرعت، کارآمد و از همه مهمتر، با ایمنی ، در یک محیط با ریسک بسیار بالا از یک مکان به مکان دیگر منتقل کنند. خلبانان باید در کار خود بسیار ماهر باشند، اما در سالهای اخیر بحثهای زیادی در مورد کمبود خلبانان آموزشدیده مطرح شده است.
عدم قطعیتی که توسط ویروس کرونا ایجاد شد، منجر به توقفهای استخدامی متعددی شد و بسیاری از افراد از صنعت هوانوردی دور شدند. سیستم حتی قبل از همهگیری نیز ، با تغییرات اجتماعی و اقتصادی متعددی که به جریان ورود خلبانان آموزشدیده به این صنعت فشار میآورد، تحت فشار بود.
در عین حال، تقاضا برای سفرهای هوایی در بسیاری از مناطق جهان به دلیل رونق طبقات متوسط، رشد تجارت جهانی و نیاز به جابجایی سریع کالاها در حال افزایش بوده است.
کمبود خلبان در صنعت هوانوردی
با بازگشت قاطعانه سفرهای هوایی به برنامهها، این زمان مناسبی است تا دوباره به این بحث پرداخته شود و دیدگاه مدیریت ریسک و بیمه را به آن اضافه کنیم.
بازیابی
همهگیری COVID-19 چالشی فوقالعاده برای صنعت هوانوردی بود. بسته به منبع و تعریف، اعداد مختلفی وجود دارد، اما صنعت به مدت 18 ماه فقط قادر به انجام بخشی از کسب و کار معمول خود بود و در برخی موارد، کارکنان نیاز به جابجایی یا یافتن شغل دیگری داشتند. این مسئله روند بازیابی از COVID-19 را پیچیده کرده است.
صنعت هوانوردی نسبتاً بالغ است و عموماً درک قوی از نیازهای خود و زمان نیاز به آنها دارد. تولیدکننده هواپیمای ایرباس پیشنهاد میکند که این صنعت بین سالهای 2022 تا 2041 به 585,000 خلبان جدید نیاز خواهد داشت،
در حالی که رقیب آن بوئینگ معتقد است که صنعت برای همگام شدن با سطح تقاضای پیشبینی شده بین سالهای 2023 تا 2042 نیاز به استخدام و آموزش 649,000 خلبان جدید خواهد داشت. این پیشبینیها بسیار آیندهنگرانه هستند،
اما نشاندهنده مقیاس چالش صنعت میباشند. این واقعیت که آنها بر اساس سفارشات پیشین تولیدکنندگان جهانی هواپیما هستند، به آنها سطح بالایی از اعتبار میبخشد.
دلایل متعددی برای نیاز به گسترش جمعیت خلبانان در دسترس صنعت وجود دارد.
تغییر هواپیماها برای دستیابی به صفر خالص
اولاً، سرعت تغییرات احتمالاً کاهش نمییابد زیرا صنعت خطوط هوایی در تلاش برای دستیابی به صفر خالص تا سال 2050 است. از بسیاری جهات، این یک امر مثبت است، اما با هر نسل جدید از هواپیماها، خلبانان و خدمه کابین باید مهارتهای اضافی یاد بگیرند و با فناوریهای جدید تطبیق پیدا کنند.
سرعت تغییرات احتمالاً کاهش نمییابد زیرا صنعت خطوط هوایی در تلاش برای دستیابی به صفر خالص تا سال 2050 است.
این بدان معناست که جمعیت بالقوه افرادی که هم مایل و هم قادر به انجام کارهای لازم برای تبدیل شدن به خلبانان خطوط هوایی تجاری هستند، به اندازهای که ممکن است به نظر برسد، حتی در سطح جهانی، عمیق نیست.
این یک چالش غیرقابل حل با روشهای آموزشی مناسب، حمایت و مشوقها نیست، اما خطوط هوایی تجاری در بازاری بسیار رقابتی عمل میکنند. ایمنی مسافران بسیار مهم است، اما کارآیی و حاشیهها نیز بسیار اهمیت دارند.
نسل هزاره در جستجوی تعادل
در همین حال، عوامل اجتماعی نیز باید مورد توجه قرار گیرند. همراه با آموزش و توسعه مستمر، کار در یک هواپیما شامل الگوهای کاری نامنظم میشود که میتواند دستیابی به تعادل کار/زندگی را دشوار کند.
گفته میشود که پس از سقوط مرگبار هواپیمای کلوگان ایر در سال 2009، که برخیها خستگی خلبان را به عنوان یک عامل مؤثر مطرح کردند، بهبودهای قابل توجهی صورت گرفته است. پس از آن، توجه زیادی به شرایط کاری خلبانان و خدمه به ویژه در خطوط هوایی منطقهای آمریکای شمالی معطوف شد، اما صنعت هوانوردی تقاضاهای بسیار خاصی از خلبانان دارد که نمیتوان بدون به خطر انداختن آموزش و در نهایت ایمنی مسافران، از آنها چشمپوشی کرد.
COVID-19 مسئله تعادل کار/زندگی را به شدت مورد توجه قرار داد، به طوری که مجمع جهانی اقتصاد تا آنجا پیش رفت که آن را “بازآرایی بزرگ” نامید، اما این موضوع برای بسیاری از مردم مدتهاست که در دستور کار قرار دارد. سازمانهای هوانوردی باید راههایی برای پاسخ به این چالش پیدا کنند و اطمینان حاصل کنند که این صنعت برای افرادی که وارد بازار کار میشوند و در طول دوران کاری خود پیشرفت میکنند، جذاب باقی بماند.
آموزش به نفع رقبا
در حالی که راهحل ساده ممکن است سرمایهگذاری برای جذب خلبانان بیشتر باشد، برای برخی از سازمانها این خطر وجود دارد که در نهایت فقط خلبانان را برای رقبای بزرگتر خود آموزش دهند، که میتوانند فرصتهای بیشتری با تجهیزات مدرنتر و پرواز به مناطق متنوعتر ارائه دهند.
این مسئله با رشد نابرابر اقتصادی جهانی پیچیدهتر میشود، به طوری که خطوط هوایی در برخی نقاط جهان میتوانند بهترین شرایط را برای جذب خلبانان مورد نیاز خود ارائه دهند، در حالی که خطوط هوایی در دیگر نقاط جهان باید سهم عمدهای از کمبودها را بپذیرند.
رشد اقتصادی جهانی نابرابر است، بنابراین خطوط هوایی در برخی نقاط جهان میتوانند بهترین شرایط را ارائه دهند.
این استدلال میتواند به نوعی چرخشی شود. از یک سو، سرعت سریع تغییرات میتواند خلبانان بالقوه را بترساند یا علاقه برخی خلبانان را به آموزش تجهیزات جدید کاهش دهد، و از سوی دیگر، اگر خطوط هوایی کارکنان خود را بیش از حد خوب آموزش دهند، خطر این وجود دارد که آنها توسط رقبا جذب شوند.
این به طور کلی مشکل همیشگی صنعت حمل و نقل است. پیش از بحران اقتصادی جهانی، صنعت حملونقل دریایی پر از بحث در مورد کمبود کاپیتانهای کشتی بود.
پیشنهاد شده بود که تعداد زیاد قایقهای تفریحی لوکس که متعلق به افراد بسیار ثروتمند است، باعث شده تا تعداد افراد با استعداد در حملونقل تجاری بسیار کم باشد. در حالی که تقاضا برای قایقهای تفریحی بزرگ در سالهای اخیر کاهش یافته است، این مسئله همچنان باقی است و صنعت دریانوردی با بحثهای مشابهی در مورد تعادل کار/زندگی و چالشهای دیگر پس از COVID-19 مواجه است.
eVTOL یا عمود پرواز ها: راههای جدید برای پرواز
جنبه سوم این مشکل از تغییرات در خارج از هوانوردی تجاری ناشی میشود. در گذشته، پیشنهاد شده بود که بسیاری از خطوط هوایی تجاری در پاسخ به کمبود خلبان، خلبانان سابق نظامی باتجربه و آموزشدیده را برای جبران کمبود نیروی انسانی به کار میگرفتند.
با این حال، ماهیت جنگ در حال تغییر است و بسیاری از نیروهای نظامی اکنون به اندازه آموزش خلبانان هواپیماهای بدون سرنشین (UAV) بر روی هواپیماهای سنتی نیز تمرکز میکنند. این مسئله کاربرد آنها را برای نقشهای هواپیماهای تجاری کاهش میدهد.
با این حال، ظهور بالقوه وسایل نقلیه الکتریکی عمود پرواز (eVTOL) که انتظار میرود طی چند سال آینده وارد خدمات تجاری شوند، میتواند یک بخشی باشد که به تأمین خلبانان پهپادهای آموزشدیده نیاز دارد. برخی شرکتهای eVTOL امیدوارند وسایل نقلیه خود را بهصورت خودکار اداره کنند، بنابراین در دسترس بودن خلبانان سابق نظامی پهپادها میتواند بهخوبی این شکاف را پر کند.
با توجه به اینکه وسایل نقلیه eVTOL خلباندار هنوز وارد خدمات تجاری نشدهاند، احتمالاً منطقی است که فرض کنیم وسایل نقلیه eVTOL بدون خلبان هنوز چند سال فاصله دارند، اما جالب است که در حالی که تکامل فناوری تأثیر منفی بر بخشی از صنعت هوانوردی دارد، میتواند برای بخش دیگری مثبت باشد.
بخشی از تصویر بزرگتر
شایان ذکر است که چالشهای مربوط به نیروی انسانی محدود به هواپیماها نیست. فرودگاهها و عملیات کنترل ترافیک هوایی نیز به دلیل کمبود نیروی انسانی با مشکلاتی مواجه شدهاند که موجب تأخیر و نارضایتی مشتریان در بسیاری از نقاط جهان شده است.
این یکی از موضوعات تکراری بود که در کنفرانس سالانه جامعه ریسک فرودگاهی در نوامبر 2023 که توسط WTW در لندن برگزار شد، مطرح شد.
چندین فرودگاه، سازمانهای وابسته و نمایندگان دولتی در این رویداد پیشنهاد کردند که صنعت نیاز به تقویت جذب نیرو دارد تا همچنان کارکنان با کیفیت بالا را جذب کند. سخنرانان بر ضرورت همکاری در سراسر صنعت در سطح ملی و بینالمللی تأکید کردند تا از تبدیل شدن کمبودهای فعلی نیروی انسانی به بحران جلوگیری کنند.
تأخیر در پروازهای فردی یا ناتوانی فرودگاهها در عملکرد کامل میتواند پیامدهایی در زمینه بیمه وقفه کسب و کار و بیمه مسافرت داشته باشد و این پیامدها میتواند با رشد تقاضای سفرهای هوایی بر اساس پیشبینیها، اهمیت بیشتری پیدا کند.
این مسئله ای است که میتوان با توضیح اقداماتی که برای به حداقل رساندن تأخیر یا لغو پروازها در هنگام مذاکره برای بیمهنامهها انجام میشود، به شرکتهای بیمه توضیح داد و از آن بهرهمند شد.
یکی از سریعترین راهها برای افزایش تعداد کارکنان آموزشدیده، کاهش هزینه آموزش است. مشکل این رویکرد این است که خطر کاهش کیفیت خلبانان و کارکنانی که آموزش میبینند وجود دارد که با توجه به ماهیت پرخطر فعالیتهای هوانوردی، رویکرد منطقی ای نخواهد بود.
واقعیت این است که صنعت هوانوردی، مانند بسیاری از صنایع دیگر، به سرعت در حال تغییر است. کمبود خلبانان واجد شرایط به طور گستردهای مورد بحث قرار گرفته و به عنوان یک مسئله بالقوه برای مختل کردن این صنعت شناخته شده است.
از منظر بیمه، خطر کمبود نیروی انسانی آموزشدیده یک نگرانی است، اما تعداد مطالبات در چند سال گذشته حتی با افزایش سریع فعالیتها پس از COVID-19 نسبتاً پایدار بوده است. کمبود خلبانان ممکن است همچنان چالشی برای صنعت باشد، اما ساختارهایی وجود دارد که اطمینان حاصل کنند که تأثیر مستقیم زیادی بر بیمه نداشته باشد.