مثل یک دیسپچر فکر کنید
دیسپچر کیست؟
نکات ایرلاین برای خلبانان هوانوردی عمومی
شرایط غیرمنتظره همیشه بخشی از پرواز خواهد بود. از مزاحمتهای جزئی تا شرایط اضطراری کامل، به هیچ وجه نمیتوان همه چیز را به اندازه کافی برنامهریزی کرد تا همیشه از مشکلات دور ماند.
با این اوصاف، زمانی که من شروع به پرواز کردم، هیچ ایدهای نداشتم که با رویکردی جامعتر به دیسپچ پرواز چقدر میتوانم از بروز مشکلات اجتناب کنم. میتوانستم از یک مکان به مکان دیگر در هوا بروم. یک تازهکار چه چیزی بیشتر از این نیاز دارد؟
همانطور که مشخص شد، راههای بسیاری وجود دارد. حدود هفت سال پس از گرفتن گواهینامه خلبانی، شروع به آموزش به عنوان دیسپچر کردم. رویکرد سیستماتیک و فوقالعاده سازمانیافته به همه جنبههای پرواز چیزی شبیه به یک افشاگری بود.
با نشستن در صندلی دیسپچر، وظیفه من شد که همه چیز را از گرفتن هواپیماهای مناسب به مکانهای مناسب تا اطمینان از داشتن مکان برای خوابیدن خدمههایم در شب برنامهریزی کنم.
مسئولیتهای ایمنی پرواز به طور حرفهای و قانونی بین دیسپچر و خلبان فرمانده تقسیم میشود، بنابراین در اصل، برنامهریزی پرواز همان بود: یک هواپیما و افراد روی آن باید یک سفر ایمن و کارآمد انجام دهند.
چیزهایی که آنها برای رسیدن به آن نیاز داشتند نیز همان بود: فرودگاههای امن و باز، خلبانان و هواپیماهای آماده پرواز، دسترسی به سوخت و تعمیرات، آب و هوای قابل پرواز، و ارائه گزینههای محکم در مواقع ضروری. با وجود تمام این شباهتها، دیسپچینگ به من یاد داد که سوالات جدیدی بپرسم.
برخی از آنها برای پروازهای هوانوردی عمومی خیلی مهم نبودند. بیشتر افرادی که به طور منظم سفر میکنند میتوانند رزرو هتلها را بدون نیاز به اعتبارنامه دیسپچر مدیریت کنند.
برخی از آنها بسیار مهم بودند – دیسپچر بودن باعث شد که یک قدم به عقب بردارم و دوباره بررسی کنم که چه کارهایی میتوانم از زمین انجام دهم تا بهترین و ایمنترین پرواز ممکن را در شرایط دائماً در حال تغییر راهاندازی کنم. این دیدگاه من را گسترش داد.
تفکر در مقیاس بزرگ
من آموزش و امتحان دیسپچری خود را در یک ایرباس A320 کامل کردم – مانند یادگیری پرواز، آموزش به عنوان یک دیسپچر نیز شامل یادگیری اصول کلی و اعمال آنها بر روی یک هواپیمای خاص است.
از من انتظار میرفت که سیستمها، محدودیتها و روشهای استاندارد برای A320 را بدانم و در آزمون شفاهی/عملی خود موفق شوم. دلیل این سطح از جزئیات ساده است: وظیفه دیسپچر این است که به عنوان نیمی از تیم ایمنی پرواز و تصمیمگیری عمل کند. آنها باید به اندازه PIC اطلاعات کاملی از جزئیات هواپیمایی که به هوا میفرستند داشته باشند.
خلبان قبل از هر پروازی باید اطلاعات زیادی را جمعآوری و فیلتر کند، حتی اگر برنامه فقط انجام چند پرواز باشد. در بیشتر پروازهای هوانوردی عمومی، این وظیفه کاملاً بر دوش PIC است. خبر خوب این است که امروزه جمعآوری اطلاعات هواشناسی بسیار آسانتر است – برنامه های هواشناسی زیادی وجود دارند که با چند کلیک ساده قابل درک هستند.
یادگیری دیسپچینگ هواپیماهای بزرگ که در حال پرواز در چندین منطقه زمانی هستند، من را وادار کرد تا به یک تصویر بزرگتر نگاه کنم. یک جت تجاری که به صورت داخلی پرواز میکند احتمالاً در هر پروازی با حداقل یکچهارم از شرایط جوی ایالات متحده مواجه میشود.
دانستن اینکه این شرایط جوی از کجا میآید و سیستم بزرگتری که آن را هدایت میکند چگونه است، برای برنامهریزی یک پرواز ایرلاین حیاتی است. با این حال، همین موضوع برای یک پرواز طولانی در یک هواپیمای هوانوردی عمومی نیز صدق میکند. یک سفر 500 مایل دریایی ممکن است شرایط جوی بسیار متفاوتی در دو انتهای آن داشته باشد.
توجه به هواپیمایی که در حال پرواز با آن هستید نیز بسیار مهم است – هواپیماهای مسافربری دارای تاریخچههای کاملاً مستند ، از دفترچههای پرواز تا برگههای اشکال هستند.
برای یک دیسپچر، این اطلاعات از طریق کامپیوتر به راحتی در دسترس است، بنابراین میتوانید ببینید چه مشکلات و تعمیراتی اخیراً انجام شده است. پرواز هوانوردی عمومی متفاوت است، چه شما هواپیما را اجاره کرده باشید یا با هواپیمای خودتان پرواز کنید.
هواپیمای خود را بشناسید
پرواز با هواپیمای خودتان مزیت آشنایی دارد و این در بیشتر موارد خوب است. احتمالاً دقیقاً میدانید که آخرین بار چه زمانی تعمیرات انجام شده و روی کدام قطعه، چه زمانی بازرسیها باید انجام شود و عملکرد آن در شرایط مختلف چگونه است. هواپیما یک موجودیت شناخته شده است.
این موضوع میتواند جنبه منفی هم داشته باشد. یک مشکل گسترده و به آرامی در حال توسعه ممکن است از چشم بیفتد، در حالی که یک خلبان ناآشنا با هواپیما ممکن است بلافاصله متوجه شود که چیزی درست نیست.
برخلاف دیسپچینگ، معمولاً فقط یک مجموعه چشم در حال پیگیری مشکلات احتمالی است. یک بار رادیوی هواپیمای آشنای من طی هفتهها از کار افتاد. به تدریج صدایش کمتر و کمتر شد. فکر میکردم که خیالاتی شدهام تا اینکه یک دوست با من به هواپیما آمد و پرسید که چه مشکلی دارد.
همین موضوع تا حدی برای اجارهدهندگان نیز صدق میکند. خلبانان تمایل دارند از همان شرکتها اجاره کنند و معمولاً هواپیمای مورد علاقه خود را دارند که در صورت امکان سعی میکنند به دست آورند. حتی با این حال، در برخی موارد، چیزی که با آن پرواز میکنید به شانس شما بستگی دارد.
شما میتوانید (و باید) سوابق نگهداری را بررسی کنید، سوالات خوبی بپرسید و یک بازرسی قبل از پرواز کامل انجام دهید، اما هنوز هیچ راهی برای دانستن درباره آن فرود سخت که شخص قبل از شما زحمت گزارش دادن آن را به خود نداده، ندارید. بهترین کار این است که از اعتبار شرکتهایی که با آنها کار میکنید مطمئن شوید و با نحوه نگهداری ناوگان آنها راحت باشید. قبل از اجاره از FBO جدید پایین رمپ، یک بازدید برنامهریزی کنید یا به صورت حضوری سر بزنید تا ببینید کارها چگونه انجام میشود.
به عنوان یک دیسپچر، نوع هواپیماها و خدمههایی که مجاز به پرواز با آنها هستند، قطعات مهم پازل هستند. به اندازه کافی اجاره کنید و یک روز خواهید رسید که بفهمید 172 که خواسته بودید ناگهان برای تعمیرات از کار افتاده و تنها گزینه دیگر یک نوع هواپیمای دیگر است.
فرض کنید یک 152 است. فرض کنید شما به اندازه کافی زمان در هر دو داشتهاید. آنها به اندازه کافی مشابه هستند که فقط چند ماه پرواز با 172 شما را در 152 زیاد عصبی نمیکند. ممکن است مجبور شوید یک توقف سوختگیری اضافی و زمان پرواز طولانیتر را برنامهریزی کنید، اما این چیزی نیست که باعث شود از پرواز صرف نظر کنید.
با این حال، فرض کنید آنها به شما یک آرچر پیشنهاد میدهند، و خب، شاید شما فقط دو بار در یکی از آنها بودهاید. احتمالاً بهترین ایده نیست که به یک پرواز طولانی بروید و امیدوار باشید که به یاد بیاورید همه سوئیچها کجا هستند، اگر چیزی اشتباه پیش برود چه.
نکته خوبی درباره پرواز GA این است که اگر مطمئن نیستید، میتوانید یک چکآوت بگیرید. امروزه بسیاری از مراکز اجاره هواپیما دورههای چکآوت طولانیمدت را الزامی میکنند که برخی ممکن است بگویند “بیش از حد” است.
خلبانی که با او صحبت کردیم، برای اجاره یک پایپر ساراتوگا ، با وجود اینکه زمان زیادی در این نوع هواپیما داشت، مجبور شد یک دوره 10 ساعته چکآوت را بگذراند. او گفت که مزیت این کار این بود که به خوبی با هواپیما آشنا شد، چک صلاحیت ابزارهای خود را انجام داد و با مربی پروازی که او را چک کرد، دوست شد.
بد نیست که با هواپیماهای اجارهای کمتر آشنا مانند یک دوره آموزشی کوچک نوع هواپیما برخورد کنید. من نمیتوانستم (و حتی اگر قانونی هم بود نمیخواستم) یک 747 را با خلبانی که فقط با A320 پرواز کرده بود، دیسپچ کنم.
بله، به تعویق انداختن یک پرواز یا انجام تمرین چرخش به دور یک نقطه به جای امتحان کردن آن رستوران جدید فوقالعاده که تازه در 70 مایل دریایی دورتر افتتاح شده، ناخوشایند است، اما نه به اندازه عواقب احتمالی مجبور شدن به پیدا کردن رویهها و دکمهها زمانی که پرواز طبق برنامه پیش نمیرود.
برنامهریزی اضطراری فعال
وضعیتهای غیرمنتظره و اضطراری جایی هستند که آموزش دیسپچینگ واقعاً تفاوت ایجاد میکند. من و یکی از همکارانم بازیای داشتیم: هر کدام برای یک پرواز برنامهریزی میکردیم، سپس لحظهای تصور میکردیم بدترین سناریوی ممکن که میتوانیم به آن فکر کنیم چیست.
وقتی این کار انجام شد، نوبتی گزینههای روز قیامت خود را مطرح میکردیم و میدیدیم آیا فرد دیگر میتواند از آن بیرون بیاید. قید این بود که سناریوها باید با توجه به شرایط موجود قابل باور باشند.
پس از مدتی بازی کردن این بازی، من در انتخاب جایگزینها، مدیریت ارتفاعات و شناسایی نقاط داغ بالقوه در حین توسعه مسیر خوب شدم. هر دوی ما یاد گرفتیم که مکانهای پرواز را که اگر چیزی اشتباه پیش برود، همه چیز میتواند شروع به فروپاشی کند، شناسایی کنیم.
یک هواپیمای GA احتمالاً پایینتر، کندتر و کمتر قادر به رسیدن به یک فرودگاه نسبت به یک هواپیمای مسافربری است. آنها همچنین بیشتر قادر به انجام یک فرود امن خارج از فرودگاه هستند. تفاوتهای سرعت و ارتفاع آنچه را که در حین برنامهریزی اضطراری به دنبال آن هستید تغییر میدهد، اما مزایای جستجو به روشی که یک دیسپچر انجام میدهد را تغییر نمی دهد.
فرض کنید موتور شما از کار میافتد و نیاز دارید به گزینه ای خارج از فرودگاه بروید. تفکر دیسپچینگ شما را وادار میکند که مدتها قبل از رسیدن به آنجا، حس خوبی از جغرافیای زیر خود داشته باشید. چگونه زمین بالا و پایین میرود؟ چیزهایی که میخواهید از آنها اجتناب کنید کجا هستند – جنگلها، رودخانهها و شهرها؟ آیا مناطق کمجمعیتی وجود دارد که هنوز دسترسی خوبی به بزرگراه اصلی دارند تا تجهیزات اضطراری بتوانند پس از فرود شما به سرعت به شما برسند؟
با این حال، برای یافتن هر جایگزین اضطراری ممکن دیوانه نشوید. صرف سه روز برای برنامهریزی یک پرواز دو ساعته نه عملی است و نه سرگرمکننده. همه چیز درباره ایجاد برنامههای چند جهته است.
اگر مقصد شما به سمت غرب است و جایگزین شما به سمت شمال، چه اتفاقی میافتد وقتی خطی از طوفانها در شمال غربی موقعیت شما شکل میگیرد؟ گزینههای پشت سر شما، جلوی شما و به هر دو طرف جذابتر به نظر میرسند، به خصوص اگر قبلاً بدانید که آنها آنجا هستند.
همچنین باید از خود بپرسید که آیا جایگزین شما در بدترین حالت منطقی است یا نه، نه فقط زمانی که هوا مطابق پیشبینی رفتار میکند. تلاش برای نزدیکی به یک فرودگاه تک باندی با باد عرضی 90 درجه – که پیشبینی شده بود آرام و آسان با سرعت 5 گره باشد، قبل از اینکه جبهه سریع در حال حرکت آن را به 35 گره دو ساعت زودتر از برنامه بکشاند – بیشتر از آزمایشی است که هر خلبانی در حالی که در حال انحراف از یک وضعیت غیرمنتظره دیگر است، به آن نیاز دارد.
بیشتر مواقع، شما هرگز به یک راه خروج نیاز ندارید، اما بهترین زمان برای فکر کردن به جایگزینها مدتها قبل از وقوع وضعیت اضطراری است. اگر بتوانید مسیر خود را طوری برنامهریزی کنید که جایگزینهای مطلوبتری بدون اضافه کردن مایلهای زیادی وجود داشته باشد، این کار را انجام دهید.
خروج در زمان دیگری نیز میتواند کمک کند. یک خروج زودتر میتواند شما را به مقصدی قبل از غروب که مه شبانه ایجاد میشود، برساند. پرواز از دیدگاه دیسپچینگ فقط یک روش دیگر برای حفظ اطلاعات و انعطافپذیری برنامههای شما است.
دیسیچینگ پرواز خودتان
هدف دیسپچینگ برنامهریزی یک پرواز ایمن و کارآمد و نگه داشتن نقشه ذهنی مداوم بهروز شده از احتمالات در طول آن پرواز است. داشتن دیدگاه (و مغز) هر دو خلبان و دیسپچر بر روی یک پرواز، یک مزیت ایمنی قطعی است. با این اوصاف، شما لازم نیست که یک دیسپچر دارای گواهینامه باشید تا مانند یک دیسپچر فکر کنید.
روزهای بسیار کمی وجود دارد که برای پرواز عالی باشند و همه هواپیماها یا پیشبینیهای هواشناسی کامل نیستند. با فکر کردن مانند دیسپچر پرواز خود، میتوانید ابزارهای لازم را برای تبدیل شرایط نه چندان ایدهآل به شرایط امن و قابل پرواز فراهم کنید. در نهایت، این کار میتواند به ما کمک کند تا بر اساس ارزیابی سیستماتیک قابلیت پرواز، تصمیم بگیریم نه بر اساس میزان تمایل ما به پرواز.
دیسپچر چیست؟
ما خلبانان هوانوردی عمومی عادت داریم که عملاً پروازهای خود را دیسپچ کنیم. حتی اگر به این اصطلاحات فکر نکنیم، این همان کاری است که انجام میدهیم .ما وضعیت هوا را بررسی میکنیم، نیازهای سوختی خود را مشخص میکنیم، محاسبات وزن و تعادل را انجام میدهیم، در صورت نیاز برای بستن هواپیما و سوخت برنامهریزی میکنیم و به تمام کارهای دیگر مربوط به پرواز رسیدگی میکنیم.
گاهی این کار آسان است. گاهی، همانطور که از تجربه یاد گرفتهاید، ترتیب دادن همه اینها میتواند سخت باشد.
خلبانان ایرلاینها شغل نسبتاً آسانتری دارند. در عملیات تجاری، خلبانان با دیسپچرهای دارای گواهینامه FAA تیم میشوند تا همه کارهای کثیف را آنها انجام دهند. هدف اصلی دیسپچر اطمینان از ایمنی و کارآمدی پروازها است که تفاوتی با هدف ما به عنوان خلبانان هوانوردی عمومی ندارد.
پس فرآیند دیسپچینگ دقیقاً چگونه کار میکند؟ وظیفه یک دیسپچر، پس از اختصاص یک پرواز، این است که تمام دادههای موجود را تجزیه و تحلیل کند، خطرات بالقوه را تعیین کند و بهترین مسیر پرواز را انتخاب کند. آنها مسئول محاسبه نیازهای سوخت مناسب، حداکثر وزن مجاز برای بلند شدن و فرود، گزارشهای هواشناسی، شرایط فرودگاه، NOTAMها و هر چیز دیگری که برای اتمام ایمن پرواز مورد نیاز است، هستند.
دیسپچر و کاپیتان هر دو مسئولیت ایمنی و کنترل عملیاتی پروازهای خود را به اشتراک میگذارند. پس از توافق هر دو بر اینکه یک پرواز آماده است، دیسپچر یک مجوز امضا میکند. خلبان نمیتواند بدون آن پرواز کند – مجوز دیسپچ یک سند قانونی است که یک پرواز را برای عزیمت مجاز میکند. دیسپچر همچنین اختیار لغو یا تأخیر پرواز به دلیل شرایط ناایمن را دارد.
فکر میکنید که این پایان کار است؟ نه. دیسپچر همچنان در حین پرواز مسئولیت هایی دارد، او شراسط مختلف از وضعیت هوا تا تغییرات مسیر و وضعیتهای اضطراری را نظارت میکند. دیسپچر با خلبانان در ارتباط باقی میماند و هرگونه تغییر لازم در برنامه پرواز را به آنها توصیه میکند.
علاوه بر این، دیسپچر به عنوان نقطه ارتباطی بین خلبانان و شرکت در طول پرواز عمل میکند. به جز این بخش آخر، اینها دقیقاً همان کارهایی است که ما خلبانان هوانوردی عمومی در یک پرواز انجام میدهیم، بررسی وضعیت هوا در مسیر، برنامهریزی برای تغییر مسیرهای احتمالی و دیگر برنامههای اضطراری در صورت نیاز به شرایط پرواز.
در صورت وقوع شرایط اضطراری، وظیفه دیسپچر این است که خلبانان را به سرعت و به درستی به آنچه نیاز دارند برساند. آنها همچنین مسئول اطلاعرسانی به شرکت، دولت و هر آژانس خصوصی لازم در مورد وضعیت هستند.
آزمون گواهینامه دیسپچر معادل آزمونهای کتبی و شفاهی خلبان حمل و نقل هوایی است. اگرچه یک بخش عملی هم وجود دارد، اما این آزمون، شامل پرواز نمیشود. این همان چیزی است که خلبانان برای آن حقوق میگیرند.