مرکز آموزش هوانوردی پارسیس در سال 1389 با هدف آموزش ‌و پرورش نیروی انسانی متخصص به همت احمد رحمانی (رئیس هیئت‌مدیره) و مرحوم خلبان مجید یوسفی مهر (مدیرعامل) تأسیس گردید و به جهت آموزش دوره‌های زمینی و پروازی خلبانی شخصی (PPL)، تجاری (CPL)، پرواز با دستگاه (IR) و آموزش معلم خلبانی (AFI) و با اخذ موافقت اصولی از سازمان هواپیمایی کشوری و با اهداف کمک به خصوصی‌سازی حوزه آموزش هوانوردی و آماده کردن کادر پروازی مجرب برای شرکت‌های هواپیمایی و اشتغال‌زایی در این بخش شروع به فعالیت نمود.

گالری

اطلاعات تماس

021-47289

تهران -اتوبان شهید همت -اتوبان ستاری جنوب -بلوار لاله -خیابان مجاهد کبیر شمالی نبش لاله نهم پلاک 14 طبقه سوم
Unit 3,No 14 ,north mojahed Kabir Blv ,laleh st , south Exp, Hemat Exp .Tehran.IRAN

Info@parsisaviation.com

آیا دو خلبان در کابین خلبان حضور دارند؟

آیا دو خلبان در کابین خلبان حضور دارند؟

در کابین خلبان چند خلبان حضور دارند؟

از همان روزهای اولیه هوانوردی تجاری، ایمنی پرواز به طور مداوم بهبود یافته است. با توجه به تعداد پروازها، حوادث اکنون بسیار نادر هستند و ۷۰٪ از آن‌ها به عوامل انسانی نسبت داده می‌شوند.

این امر منجر به تحقیقاتی در زمینه روانشناسی، علم شناختی و اخیراً در نوروارگونومیک شده است. محققان عواملی مانند خواب‌آلودگی، استرس، توجه، بار کاری، ارتباطات و تعصبات شناختی را مورد بررسی قرار داده‌اند. یکی از عواملی که به طرز شگفت‌آوری نادیده گرفته شده است، روابط اجتماعی درون کابین خلبان است.

آیا دو خلبان در کابین خلبان حضور دارند؟

تیم‌های هواپیمایی تجاری از یک یا دو کمک‌خلبان و یک رهبر مشخص، یعنی کاپیتان، تشکیل شده‌اند. در حالی که همه خلبانان مهارت‌های لازم برای هدایت هواپیما را دارند، کاپیتان به طور قانونی مسئول پرواز است. کاپیتان‌ها تجربه بیشتری دارند، حقوق بالاتری دریافت می‌کنند و اغلب به طور قابل توجهی از کمک‌خلبانان مسن‌تر هستند.

قبل از برخاستن، کاپیتان تصمیم می‌گیرد که چه کسی هواپیما را هدایت کند و چه کسی ابزارها، چک‌لیست‌ها و ارتباطات را نظارت کند. این عدم توازن قدرت بین دو نفر یک سیستم سلسله‌مراتبی ایجاد می‌کند. بسته به شرایط و شخصیت‌های خلبانان، این عدم توازن گاهی می‌تواند ارتباطات را به خطر بیاندازد و تصمیم‌گیری را تحت تأثیر قرار دهد.

قدرت و تعصبات شناختی

در موقعیت قدرت بودن خطر تعصبات شناختی را افزایش می‌دهد. اثر هاله‌ای – یعنی تمایل به قضاوت درباره افراد بر اساس ویژگی‌های آن‌ها (مانند قومیت، سن، طبقه، مذهب و غیره) یا رویدادهای گذشته که به موقعیت فعلی ارتباطی ندارند – می‌تواند به شدت بر کاپیتان‌ها تأثیر بگذارد.

این امر در سال ۲۰۱۱ در هنگام نزدیک شدن پرواز ۶۵۶۰  First Airرخ داد، زمانی که کمک‌خلبان نسبتاً بی‌تجربه متوجه شد که هواپیما کمی از مسیر خود منحرف شده است. کاپیتان – که برخلاف کمک‌خلبان، بارها در منطقه قطب شمال پرواز کرده بود –

معتقد بود که ابزارها به دلیل نزدیکی به قطب مغناطیسی شمال به طور نادرستی تحت تأثیر قرار گرفته‌اند. کاپیتان که به دلیل تجربه کمتر کمک‌خلبان کور شده بود، هشدارها و پیشنهادات مکرر او برای تغییر مسیر را نادیده گرفت. این اشتباه برای کاپیتان، کمک‌خلبان و ۱۰ مسافر، اشتباهی کشنده بود.

کاپیتان‌ها همچنین می‌توانند تحت تأثیر تعصب توافق کاذب قرار گیرند – یعنی تمایل به باور اینکه افرادی که در اطراف ما هستند به میزان بسیار بیشتری از آنچه در واقعیت است، ایده‌ها و اقدامات ما را تأیید می‌کنند.

همچنین، هرچه موقعیت فرد در سلسله‌مراتب بالاتر باشد، بازخورد منفی کمتری به طور علنی از زیردستان دریافت می‌کند. بنابراین، هرچه عدم توازن قدرت بین کاپیتان و کمک‌خلبان بیشتر باشد، خطر تعصب توافق کاذب در کابین خلبان بیشتر است.

کمک‌خلبانان یا ناظران منفعل؟

کاپیتان‌ها تنها کسانی نیستند که تحت تأثیر این عدم توازن قدرت قرار می‌گیرند. در دهه ۱۹۷۰، مطالعه‌ای که در یک شبیه‌ساز پرواز انجام شد، نشان داد که وقتی کاپیتان‌ها به طور مصنوعی در طول فرود بیهوش می‌شدند، تقریباً یک نفر از چهار کمک‌خلبان‌ قادر به گرفتن کنترل هواپیما نبودند.

با توجه به تغییراتی که از آن زمان در سازمان‌دهی کابین خلبان انجام شده، بعید است که یک مطالعه جدید نتایج نگران‌کننده مشابهی را نشان دهد. با این حال، این موضوع نشان می‌دهد که تحت شرایط خاص، کمک‌خلبانان می‌توانند احساس کنند کمتر از کاپیتان متعهد، مسئول یا مشروع هستند و به درستی واکنش نشان ندهند.

یک کاپیتان بیش از حد مستبد می‌تواند این تمایل را به شدت تشدید کند و حتی کمک‌خلبانان را تا جایی فلج کند که آن‌ها به تماشاگران صرف تبدیل شوند. این اتفاق در حادثه سقوط پرواز ۸۵۰۹  Korean Air cargo رخ داد.

کاپیتان، که یک خلبان سابق نظامی مستبد بود، اشتباهی فاجعه‌بار کرد. کمک‌خلبان متوجه شد اما به دلیل ترس از مجازات هیچ کاری انجام نداد. هواپیما کمتر از ۶۰ ثانیه پس از برخاستن به زمین برخورد کرد و همه سرنشینان کشته شدند.

در نهایت، تعصب هاله‌ای می‌تواند بر کمک‌خلبانان نیز تأثیر بگذارد، کسانی که گاهی کاپیتان را همه‌چیزدان و غیرقابل اشتباه می‌بینند. آن‌ها تمایل کمتری به چالش کشیدن کاپیتان‌ها دارند و بیشتر احتمال دارد که به تصمیمات آن‌ها تن دهند (تعصب هم‌گرایی)، که می‌تواند تأثیر منفی بر ایمنی داشته باشد.

e - آیا دو خلبان در کابین خلبان حضور دارند؟
پرواز 1549 US Airways در رودخانه هادسون، نیویورک، در 15 ژانویه 2009. پس از اینکه موتورهای هواپیما از کار افتادند و هیچ فرودگاهی به اندازه کافی نزدیک نبود تا یک فرود اضطراری انجام شود، کاپیتان Chesley Sullenberger با کمک کمک‌خلبان Jeffrey Skiles ، تصمیم گرفت هواپیما را در هادسون فرود بیاورد. او چرخ‌های فرود را بالا نگه داشت تا به هواپیما اجازه دهد نسبتاً به آرامی فرود بیاید. همه 150 مسافر و 5 خدمه به سلامت به مقصد رسیدند  

گام بعدی چیست؟

پس چرا به سادگی سلسله‌مراتب میان خلبانان را حذف نکنیم؟ دلایل محکمی برای این کار وجود ندارد. اول از همه، ساختار سلسله‌مراتبی بارها و بارها اثربخشی خود را در مواقع اضطراری نشان داده است.

به عنوان مثال، می‌توان به فرود اضطراری پرواز ۱۵۴۹ US Airways در رودخانه هادسون در ژانویه ۲۰۰۹ یا مدیریت ۵۵ خرابی ناشی از انفجار یک موتور در پرواز ۳۲ Qantas در نوامبر ۲۰۱۰ اشاره کرد. علاوه بر این، فقدان سلسله‌مراتب می‌تواند به همان اندازه فاجعه‌بار باشد، مانند دو کمک‌خلبان در کنترل پرواز ریو-پاریس.

بنابراین حذف سلسله‌مراتب خلبان‌ها راه حل مناسبی نیست. در عوض، تمرکز بر آموزش خلبان‌ها موثرتر خواهد بود. اولویت اول، آموزش بهتر خلبانان درباره مسائل مرتبط با سلسله‌مراتب است. ثانیاً، تحقیقات بیشتری برای درک بهتر و مقابله با این پدیده‌های پیچیده ضروری است. در میان‌مدت تا بلندمدت، این باید به ما امکان دهد تا راه‌حل‌های نوآورانه‌ای برای این مشکلات پیدا کنیم.

بالاتر از همه، لازم است رویه‌هایی توسعه داده شود که حیاتی است:

  • ارتباط بهینه بین خلبانان: که ممکن است تحت تأثیر عدم توازن قدرت سلسله‌مراتبی قرار گیرد.
  • قاطعیت کمک‌خلبان: مشکلات زمانی به وجود می‌آید که آن‌ها منفعل باشند یا کارشان تضعیف یا نادیده گرفته شده باشد.

این امر به ویژه مهم است ، زیرا رونق در ترافیک هوایی باعث شده است که مسافران با خطوط هوایی کشورهایی پرواز کنند که فرهنگ سلسله‌مراتبی در آن‌ها قوی است و در نتیجه، خطرات بیشتری وجود دارد.

علاوه بر این، جوامع در حال تحول هستند و صنعت هوانوردی به گروه‌هایی که قبلاً محروم بوده‌اند، مانند زنان و افراد طبقات پایین‌تر، توسعه یافته است که ممکن است در برخی موارد مشکلات مرتبط با سلسله‌مراتب را افزایش دهد. مطالعه دقیق تأثیر عوامل اجتماعی بر نحوه عملکرد خدمه به ایمنی هوانوردی کمک شایانی خواهد کرد.

منبع

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *