بینشهایی درباره مدیریت بحران از خلبانان
زمانی که دو دهه پیش گواهینامه خلبانی خصوصی خود را گرفتم، از یک خلبان ماهر به یک خلبان ماهر تبدیل شدم، سفری که شامل تبدیل شدن به یک مربی پرواز و آموزش به افراد تازه کار بود که چگونه با موقعیت های چالش برانگیز کنار بیایند.
مشاهده مبارزات دانش آموزانم اهمیت استعداد و تلاش را به من آموخت. با این حال، بدیهی است که در شرایط نامطلوب – خواه شرایط آب و هوایی نامساعد یا نقص موتور – زمانی که تجربه بر دانش نظری ارجحیت دارد، قدرت واقعی ظاهر میشود.
در حالی که برتری در آیرودینامیک و درک تجهیزات بسیار مهم است، توانایی یک خلبان واقعاً در بحران آزمایش می شود. این اصل فراتر از هوانوردی است. رهبران کسبوکار با چالشهای بیشماری مواجه هستند، از بحرانهای روابط عمومی گرفته تا بلایای مالی، که اغلب شامل مسائل زندگی و سلامت در سازمانهایشان میشود.
عالی بودن در اتاق هیئت مدیره یک چیز است، اما مواجهه با یک وضعیت اضطراری واقعی یک مصیبت کاملاً متفاوت است. خلبانان به خوبی در مدیریت بحران، که شامل پیش بینی حوادث احتمالی، به خاطر سپردن چک لیست ها و طراحی برنامه های عملی از قبل می شود، مسلط هستند.
این رویکرد به همان اندازه برای مدیران اجرایی قابل اجرا است. در حالی که پیش بینی هر بحرانی غیرممکن است، اما آماده شدن برای بدترین شرایط آمادگی را تضمین می کند و از تصمیم گیری عجولانه جلوگیری می کند.
اهمیت روش های اضطراری
در طول یک فرود شبانه در هواپیمای مربی خود، متوجه یک مشکل نگرانکننده شدم – چراغ دماغه چرخ کار نمیکرد. با وجود این، مربی من خونسرد باقی ماند و از ساعت بعد برای هدایت روشمند پرواز استفاده کرد.
ما پروتکلهای خرابی دنده را تمرین کردیم، سعی کردیم چرخ دماغه را قفل کنیم و در نهایت به فرودگاهی در نزدیکی تغییر مسیر دادیم و وضعیت اضطراری را اعلام کردیم.
نتیجه پرواز، که با فرود اضطراری متخصص مشخص شد، من را در حیرت فرو برد. پس از پیروی از راهنماهای مربی ام، متوجه شدم که اقدام عمدی بیشتر از هراس است. تمرین مکرر پروتکل های اضطراری به ما قدرت داد تا موقعیت را با دقت هدایت کنیم.
به طور مشابه، رهبران کسب و کار باید رویکردی فعالانه اتخاذ کنند. با تصور شرایط اضطراری بالقوه و تدوین مراحل اولیه، رهبران می توانند خیال خود را راحت کنند و حل مشکل را تقویت کنند. داشتن برنامه ترس و فلج را در هنگام بروز بحران به حداقل می رساند.
بازاندیشی درباره ” تقلید تا زمانی که آن را بسازید”
در تجربه اضطراری خودم، موتور هواپیمای من وقتی شاگردم در کنترل بود، از کار افتاد. من فرماندهی را به عهده گرفتم و به شاگردم اطمینان دادم.
علیرغم افزایش ضربان قلبم، رفتار متین من بر آرامش شاگردم تأثیر گذاشت. در حالی که من با این وضعیت دست و پنجه نرم می کردم، رعایت یک چک لیست و اولویت بندی ایمنی از وحشت جلوگیری کرد.
برخلاف تصور رایج، «تقلید تا زمانی که آن را بسازید» مستلزم تظاهر به شایستگی نیست. اعتماد به نفس واقعی از توانایی ناشی می شود و اعتماد بیش از حد به خصوص در مواقع اضطراری مضر است. درک واقعی موقعیت و پنهان کردن ترس به مدیریت موثر بحران کمک می کند.
آمادگی: به حداقل رساندن غافلگیری
از طریق آموزش ایروباتیک، متوجه شدم که آشنایی، وحشت را کاهش می دهد. دستورالعملهای دقیق به من امکان داد که در چرخشها حرکت کنم، و درک من را از ترس به کنجکاوی تغییر داد.
خلبانان، اگرچه ذاتاً غیرقابل تسلیم نیستند، اما مشروط به پیش بینی و آماده شدن برای رویدادهای غیرمنتظره هستند. این اصل به موقعیتهای روزمره ترجمه میشود، جایی که برنامهریزی فعال کلیدی است.
به جای اینکه فرض کنیم هر پرواز هیجان انگیز است، یک خلبان ماهر مسائل بالقوه را پیش بینی می کند و برای سناریوهای مختلف قبل از تحقق آنها استراتژی می کند.
در اصل، بینش مدیریت بحران خلبانان فراتر از هوانوردی ارزش دارد. به کارگیری این اصول در تجارت و زندگی افراد را برای رویارویی با ناملایمات با انعطاف پذیری و تفکر استراتژیک مجهز می کند.