چرا خلبان شما زن نیست؟
چرا خلبان شما زن نیست؟
این خلبان اهل سیاتل داستان خود را درباره چگونگی مبارزه زنان در صنعت هوانوردی با نابرابری جنسیتی گسترده و عادیسازی آزار جنسی به اشتراک میگذارد.
توسط کیمبرلی پرکینز، ۲۱ مارس ۲۰۱۸
این مقاله توسط کیمبرلی پرکینز، خلبان ساکن سیاتل، بنیانگذار سازمان غیرانتفاعی هوانوردی برای بشریت و عضو هیئت مدیره انجمن هوانوردی تجاری شمال غربی اقیانوس آرام ارائه شده است.
چرا خلبان شما زن نیست؟
هوانوردی صنعتی بسیار رمانتیک است. از نظر فرهنگی، ما در مورد بهترین جنبههای آن صحبت میکنیم که شامل مقاصد عجیب و غریب، صندلیهای درجه یک فانتزی و خلبانان شجاع میشود. ما داستانهای جذاب جنگندهها را میخوانیم و مستندهای جذاب تماشا میکنیم که به درخشش این صنعت میافزایند.
با این حال، نگاهی دقیقتر نشان میدهد که تقریباً نیمی از جمعیت در این صنعت نادیده گرفته شدهاند. زنان به شدت در هوانوردی کمنماینده هستند، وضعیتی که برخلاف سایر زمینههای STEM بهبود نیافته است. دلیل آن در قطعات کوچک یک مسئله فرهنگی بسیار بزرگتر نهفته است و آنها از پاسخگویی موثر صنعت هوایی به کمبود شدید خلبان جلوگیری میکنند.
تمام خلبانان زن کجا هستند؟
در ایالات متحده، زنان ۴۷ درصد از کل نیروی کار را تشکیل میدهند. اما خلبانان زن حرفهای پنج درصد از نیروی کار خلبانی را تشکیل میدهند، آماری که در چهار دهه ثابت مانده است. در مقایسه با سایر زمینههای STEM و صنایع سنتی مردانه، هوانوردی یکی از کمترین درصد مشارکت زنان را دارد.
مربیان، بورسیهها، کنفرانسها، مجلات و سازمانهایی وجود دارند که همگی هدف افزایش آمار اسفناک پنج درصدی را دارند. هنگامی که از متخصصان در مورد این موضوع سوال میشود، اغلب توضیح قدیمی داده میشود: این یک مشکل خط لوله است. بیش از این است. در حالی که مطمئناً زنان کمتری برای خلبانی آموزش میبینند، زنان همچنین با فشارهای اجتماعی منحصر به جنسیت، استانداردهای دوگانه و موانع سیستماتیکی مواجه هستند که ورود آنها به هوانوردی را باز میدارد.
زنان از زمانی که ویلبر و اورویل در آغاز قرن بیستم دوچرخهسواری را کنار گذاشتند و به هواپیما روی آوردند، به هوانوردی علاقهمند بودهاند. زنان در دهه ۱۹۳۰ در مسابقات هوایی شرکت کردند و در طول جنگ جهانی دوم خلبان آزمایشی و مربی پرواز شدند.
آنها به خطوط هوایی پیوستهاند و به بخش جدایی ناپذیر صنعت هوانوردی تبدیل شدهاند. اما حقایق ناخوشایندی وجود دارد که موانع جلوگیری از ایفای نقش بزرگتر زنان در هوانوردی را گسترش میدهد.
منابع: پروژه همکاری ملی دختران (از NSF، شاخصهای علم و مهندسی، ۲۰۱۶)، انجمن کالجهای پزشکی آمریکا ۲۰۱۶ نقل شده در زنان در پزشکی، مرکز هوانوردی FAA ۲۰۱۶، نقل شده در زنان در هوانوردی
نابرابری جنسیتی در بخش هوانوردی
عوامل زیادی در رضایت شغلی نقش دارند، مانند حقوق، بازنشستگی، مکان، وظایف شغلی و پتانسیل رشد. جدا از حقوق، این بخشها در پای انتخاب شغل نسبتاً بیطرفانه جنسیتی هستند. بخش بزرگی از این پای، و اغلب نادیده گرفته شده، موضوع مسائل نرم است. مسائل نرم مسائل انسانی هستند.
آنها میتوانند شامل روحیه در دفتر کار، روابط بین فردی، توانایی نزدیک شدن به مدیریت، تعادل خوب بین کار و زندگی، احساس ارزش در محصول کار و احساس مبهم خوشبختی در محل کار باشند.
مسائل نرم به دلیل ذهنی بودن، اندازهگیری کمی دشوارتر هستند، اما نقش کیفی مهمی در تعیین محل کار افراد دارند. پاسخ به سوال چرا زنان خلبان کمی وجود دارند در این بخش از پای نهفته است. زمان آن رسیده است که به مشکلات اینجا رسیدگی کنیم تا بتوانیم آن برش را شیرین کنیم.
جانبداری
تعصب می تواند خودآگاه یا ناخودآگاه باشد. هر دو شکل می توانند تقسیم کننده باشند. سوگیری جنسیتی آشکار، نوعی سوگیری جنسیتی است که آگاهانه ایجاد می شود و نوعی پرخاشگری خرد است. برای مثال، یک خلبان زن در پاسخ به کنترل ترافیک هوایی، میکروفون را کلید میزند. او با خلبان دیگری در فرکانس ملاقات می کند که به صدای او با کامنت خالی دیگر آشپزخانه پاسخ می دهد. من تعداد انگشت شماری از این اظهارات را دریافت کرده ام، همیشه در ایالات متحده و همیشه از یک خلبان مرد.
سوگیری ضمنی به طور ناخودآگاه شکل می گیرد و اغلب بدخواهانه کمتری را به همراه دارد. وقتی باردار بودم، همکاران و همسالانم اغلب از من میپرسیدند که چگونه میخواهم پدر و مادر و خلبان بودن را مدیریت کنم. من با همکاران مرد با فرزندان همسن خودم کار کرده ام. هرگز از آنها این سوال پرسیده نشده است.
یک سوگیری ضمنی وجود دارد که زنان باید شغل خود را رها کنند تا به عنوان مراقب اصلی کودکان تبدیل شوند. سوگیری های ضمنی برای برابری جنسیتی مضرتر هستند زیرا موذیانه، شایع تر و به ظاهر از نظر اجتماعی قابل قبول هستند. آنها انگها و کلیشههای قدیمی را که زنان سالها با آن مبارزه کردهاند، تداوم میبخشند.
عادیسازی آزار جنسی
سالهاست که از مهمانداران پرواز به عنوان نماد جنسی استفاده میشود و این انگ همچنان ادامه دارد. سریال تلویزیونی “پان آم” نمونهای از آزار جنسی است که برای دههها در آسمان تحمل شده است. اما تحقیر و به حاشیه رانده شدن زنان در موج دوم فمینیسم پایان نیافت و امروزه نیز ادامه دارد.
در بخشی از فرآیند استخدام یک شرکت هواپیمایی آسیایی، لباسهای سایز صفر و دو را وسط اتاق میاندازند. اگر نتوانید یکی از آنها را بپوشید، به مرحله بعدی راه پیدا نمیکنید. من زنانی را دیدهام که برای افزایش شانس خود در تبدیل شدن به مهماندار هواپیما، جراحی پلاستیک انجام دادهاند. مهمانداران نقش بسیار مهمی در ایمنی و موفقیت پرواز دارند؛ آنها برای لذت بصری آنجا نیستند.
خلبانان زن نیز با آزار جنسی مواجه هستند. به من گفته شده است: “برای یک خلبان، خیلی خوشگلی.” سالها پیش، یکی از همکاران مرد به من گفت که من را استخدام کردهاند تا به بقیه مردان در کابین چیزی زیبا برای نگاه کردن بدهند. چنین آزاری ارزش ادراکشده یک زن را کوچک میکند. هیچکس نمیخواهد یک استخدام نمادین باشد و چنین خصومتی محیط کار را خصمانه میکند.
راهحلها و روشهای عملی برای اصلاح
مردان، شوکه نشوید؛ خشمگین شوید
در طول ۱۵ سال فعالیتم در صنعت هواپیمایی، بسیاری از مردانی را که ملاقات کردهام، افرادی فراگیر بودهاند. این افراد خوب اغلب از تعداد زیاد مردان دیگری که فضای کابین خلبان را برای زنان سخت میکنند، بیخبرند. وقتی داستانهایم را درباره لقب گرفتن به عنوان یک نماد یا گفتن عبارت “آشپزخانه خالی” به اشتراک میگذارم، آنها شوکه میشوند و بلافاصله سعی میکنند این اتفاق را بیاعتبار کنند.
این تعجب، مسأله سیستماتیک جنسیتگرایی را سفیدپوش میکند. نمیتوان بدون پذیرش مشکل، بخشی از راهحل بود. بین دنیای ما فاصله وجود دارد. زمان آن رسیده است که پلی بسازیم. نادانی دیگر قابل تحمل نیست. به ندرت یک بیعدالتی اجتماعی بدون کمک اکثریت به طور مؤثری حل میشود. ما نیاز داریم که مردان از توجیه رفتار همکاران سکسیست خود دست بردارند و از محرومان دفاع کنند. حداقل، به جای شوکه شدن، خشمگین شوید.
حرفه گرایی و فرزندداری: ماجراجویی دوگانه
تبعیض جنسیتی رایج در جامعه ما و نفوذ آن در محیط کار، یک استاندارد دوگانه تفرقهانگیز ایجاد کرده است. سرمقالهای در وال استریت ژورنال با استفاده از اصطلاح “حرفه گرایی زنانه”، زنان را به خاطر داشتن فرزندان بدون پدر مقصر دانست.
وقتی “حرفه گرایی زنانه” را در گوگل جستجو میکنید، بیش از ۶۰ هزار نتیجه پیدا میشود. اما همین جستجو برای “حرفه گرایی مردانه” نتایج مشابهی ندارد. این استاندارد دوگانه توسط برخی از مهربانترین افراد و گاهی اوقات به ظریفترین شکلها تداوم مییابد.
چند پدر شاغل احساس بدی نسبت به انتخاب خود برای حفظ شغلشان به جای تبدیل شدن به یک پدر خانهدار دارند؟ برخی از زنان نمیخواهند حرفه خود را پایان دهند و نباید احساس کنند که به دلیل انجام این کار توسط دیگران، مجبور به انجام آن هستند.
ما میتوانیم با آگاهی از انتخاب کلماتمان و اطمینان از اجتناب از زبانی که نابرابریهای اجتماعی را تقویت میکند، به این استاندارد دوگانه و تبعیض جنسیتی ظریف پایان دهیم. زنان حق دارند همان انتخابهای شغلی و خانوادگی را داشته باشند که مردان دارند.
پایان دادن به انگ داشتن تعادل بین کار و زندگی برای خلبانان
در حین صحبت درباره تعادل بین کار و زندگی با مدیر قبلیام، اهمیت حضور در رسیتال دخترم را توضیح دادم. مدیر من با خستگی و کمی ناراحتی گفت: «تو انتخاب کردی که خلبان باشی، پس باید برخی چیزها را از دست بدهی» من روزها و حتی هفتهها به این پاسخ فکر کردم. مطمئنم بسیاری از خلبانان، به خصوص خلبانان پدر و مادر، چنین حرفهایی را شنیدهاند.
این گفته، این تصور را تقویت میکند که خلبانان نمیتوانند تعادل خوبی بین کار و زندگی داشته باشند. این گفته هیچ راه حلی ارائه نمیدهد و ماهیت بیتفاوتی دارد. دست بالا بردن و گفتن «این چیزی است که هست» معادل با کنار گذاشتن تلاش برای یافتن راه حل است. من از تقویت تصویر داشتن تعادل ضعیف بین کار و زندگی برای خلبانان امتناع میکنم. و من نمیپذیرم که کسی باید بین حرفه پرواز یا زندگی خانوادگی یکی را انتخاب کند.
استفاده از همدلی
من عبارت «تو انتخاب کردی که خلبان باشی، پس باید برخی چیزها را از دست بدهی» را در نسخههای مختلف در ۱۵ سال گذشته شنیدهام. در هر سناریو، این یک همکار مرد بوده است که همسرش در خانه با بچهها میماند. همه خانوادهها به این شکل سازماندهی نشدهاند. در مقایسه با پدران خلبان، مادران خلبان غالباً همسران شاغل دارند، به این معنی که هیچ پدر یا مادر خانهداری وجود ندارد.
این پدیده به این معنی است که مادران خلبان در مواجهه با سفرهای اضطراری و تغییر برنامههای لحظه آخری در پرواز، به شدت در مضیقه هستند. استفاده از همدلی یک ویژگی مدیریتی اساسی اما بسیار کم استفاده است. همه ما باید تعصبات خود را کنار بگذاریم و آگاه باشیم که همه ساختارهای خانوادگی از تعادل برابر بین کار و زندگی برای همه کارمندان حمایت نمیکنند. بنابراین، صحبتهای منفی برای تشویق کارکنان کمکی نمیکند.
ارزیابی شیوههای استخدام
اصرار بر داشتن گروه متنوعی از نامزدها. این به معنای پایین آوردن استانداردها نیست؛ بلکه حذف موانعی است که مانع از ورود دیگران به این فرآیند میشود. اطمینان حاصل کنید که شیوههای استخدام شما با اصرار بر اینکه کارمند جدید شبیه و فکر کند مانند بقیه، تنوع را حذف نمیکند. چنین تعصباتی یک باشگاه پسرانه انحصاری را تقویت میکند که میتواند بر بهرهوری و خلاقیت محیط کار تأثیر بگذارد.
مطالعات انجام شده توسط MIT و چندین اندیشکده نشان میدهد که گروههای متنوع تصمیمات بهتری میگیرند و بهرهوری بیشتری دارند. بنابراین، شیوههای استخدام خود را ارزیابی کنید تا مطمئن شوید که ناخودآگاه با استخدام افرادی که شبیه شما هستند، پتانسیل خود را محدود نمیکنید.
ایجاد یک برنامه مربیگری
هواپیمایی همچنان تا حد زیادی یک باشگاه مردانه است که شبکهای همگن از افرادی است که شبیه هم فکر میکنند و ظاهر میشوند. نفوذ به این گروههای کوچک و شکستن کلیشهها میتواند دشوار باشد. زنان از همان ابتدا در موقعیت ناامیدکنندهای قرار دارند، زیرا دسترسی مستقیم به شبکهسازی، انتقال اطلاعات و منابع را ندارند که میتواند مزایای بیشماری داشته باشد.
وقتی خلبان جوانی بودم، به کلاس پرواز پر از مردان جوان نگاه میکردم و راهروهایی که با پوسترهای خلبانان مرد پوشیده شده بود. در طول دوران حرفهای پروازی خود، هرگز شانس ملاقات با یک مربی زن مدیر را نداشتم. وقتی به آن نردبان سازمانی نگاه میکردم، دریایی از مردان بود. چنین محیطی میتواند تنها، غیرقابل پذیرش و ترسناک باشد، به همین دلیل ایجاد یک برنامه مربیگری بسیار مهم است.
فراتر از حقوق اولیه بشر و اخلاق، توجیه کافی برای پایان دادن به تعصب جنسیتی در هواپیمایی داریم. کمبود خلبان را میتوان با دسترسی به جمعیت بزرگ جبران کرد و حفظ کارکنان را میتوان با استفاده از یک لنز چند وجهی برای ارزیابی دلایل کمنمایندگی مداوم زنان در هواپیمایی حل کرد. دلیل آن در مسائل نرمی نهفته است که کمی کردن آن دشوار است اما ارزیابی آنها بسیار مهم است.
برای اینکه صنعت هواپیمایی مقاوم باشد، باید با مدرنیته رشد کند. ما هواپیماهای قدیمی DC-3 را پارک کردهایم و نیازی به مهندسان پرواز نداریم. بیایید همچنین شعارهای جنسیتی، شوونیسم تاپ گان و تعصبات ظریفی را که مانع از پیوستن نیمی از جمعیت ما به صنعت ما میشود، کنار بگذاریم.
با این تغییرات، میتوانیم کیک هواپیمایی را شیرینتر کنیم.
کیمبرلی پرکینز مادر، دختر، همسر و خلبان حرفهای است. او کاپیتان جت بینالمللی است که ۱۵ سال است پرواز میکند. او بنیانگذار سازمان غیرانتفاعی هواپیمایی برای بشریت و عضو هیئت مدیره انجمن هواپیمایی تجاری شمال غربی اقیانوس آرام است. او در شش قاره با جتهای اجرایی خصوصی و خطوط هوایی پرواز کرده است. او در سیاتل زندگی میکند.