پنج هواپیمایی که هر خلبانی باید پرواز کند
5 هواپیمایی که هر خلبانی باید پرواز کند کدامند؟ شما نمیتوانید والدین خود را انتخاب کنید و اکثر خلبانان نمیتوانند هواپیمایی که در آن یاد میگیرند پرواز کنند را انتخاب کنند.
اگر مدرسه پرواز محلی یک Cherokee قدیمی دارد، این همان چیزی است که شما با آن پرواز خواهید کرد، خواه Piper ها را دوست داشته باشید یا نه. اما وقتی مجوز پرواز خود را دریافت میکنید، واقعاً هیجانانگیز است که در انواع مختلف هواپیماها پرواز کنید (یا حداقل چند ساعت با آنها پرواز کنید).
در واقع، من فکر میکنم این کار جالبتر از اضافه کردن رتبههای جدید است – مدلهای جدید، ماجراجوییهای جدید و درسهای جدیدی برای یادگیری ارائه میدهند و هیچ آزمون خستهکنندهای از FAA برای گذراندن وجود ندارد.
با چه هواپیمایی باید پرواز کنید؟ تقریباً هر چیزی که بال دارد. ممکن است پرنده نادر جنگی شوروی که در ۲۵ سال گذشته پرواز نکرده را نادیده بگیرید، اما اگر دلیلی برای شک در طراحی یا ساخت ندارید، پرواز کنید. شما Barry Schiff را نمیگیرید؛ با این حال، پرواز با انواع مختلف هواپیماها جالب است.
پنج هواپیمایی که هر خلبانی باید پرواز کند
در حالی که همه هواپیماها داستانهایی برای گفتن دارند، برخی مهمتر و جالبتر از دیگران هستند. در اینجا پنج هواپیمایی که به نظر من باید در دفترچه پرواز هر خلبان باشد یا در لیست کارهای او قرار گیرد را به شما معرفی می کنم.
اینها لزوماً بهترین یا هیجانانگیزترین هواپیماهایی نیستند که تا به حال به آسمان بردهاند، اما دورههای خاصی در هوانوردی عمومی را تعریف میکنند و تاریخ غنی صنعت ما را تشکیل میدهند. به آن قانون هوانوردی عمومی بگویید.
- Piper Cub: این هواپیمای زرد آشنا تقریباً به تنهایی هوانوردی عمومی را در آمریکا ایجاد کرد و پرواز را به یک نسل کامل از خلبانان آموخت. اعداد را در نظر بگیرید: در سال ۱۹۳۹ کمتر از ۳۵,۰۰۰ خلبان وجود داشت؛ تا سال ۱۹۵۰ بیش از ۵۰۰,۰۰۰ خلبان وجود داشت.
- یکی از دلایل کلیدی که بسیاری از آمریکاییها مجوز خود را دریافت کردند، به وضوح نظامی بود، اما این به این معنا بود که Cub اغلب اولین هواپیمای آنها بود. در واقع، تقریباً ۲۰,۰۰۰ از این هواپیما در کمتر از یک دهه ساخته شد. برای مقایسه، تنها ۱۰,۰۰۰ هواپیمای پیستونی بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ تحویل داده شد.
اما Cub نیز یک بازمانده است، نمادی از دوران رونق هوانوردی عمومی که واقعاً اتفاق نیفتاد. در پایان جنگ جهانی دوم، برخی علاقهمندان تصور میکردند که هزاران خلبان نظامی بازگشتی میخواهند با یک هواپیما در گاراژ، زندگی خانوادگی خود را آغاز کنند. اینطور نشد (رفتوآمد با Cub به اندازهای که تبلیغکنندگان پیشبینی کرده بودند عملی نبود) و بسیاری از هواپیماهای جالب با فروپاشی رونق پس از جنگ ناپدید شدند.
Cub تقریباً ۱۰۰ سال پس از معرفی آن و چندین دهه پس از آخرین تولید آن، همچنان یک هواپیمای نمادین است. پرواز با آن سرگرمکننده، مالکیت آن مقرون به صرفه و چالشبرانگیز است و وقتی که به مهارت در آن برسید، بسیار عالی است.
برخی از آنها هواپیماهای ساده بدون سیستم الکتریکی هستند، برخی بهطور کامل بازسازی شده و برخی تجسمهای مدرن طراحی مشهور هستند – همه آنها تجسمی از هوانوردی تفریحی در خالصترین شکل آن هستند. گذراندن یک بعدازظهر در یک باند علفی با Cub یکی از لذتبخشترین تجربیات هوانوردی است. این مانند بازگشت به گذشته ، اما بدون نیاز به قدم زدن در یک موزه گرد و خاکی است.
- Beech Bonanza: پس از رکود اوایل دهه ۱۹۵۰، هوانوردی عمومی در دهه ۶۰ به رونق بعدی خود رسید. Cessna تصور میکرد آینده پس از جنگ شبیه 195 باشد، یک هواپیمای زیبا اما نسبتاً قدیمی با دم چرخ و موتور رادیال. از سوی دیگر، Beechcraft یک هواپیمای کاملاً مدرن با بالهای پایین، دندههای جمعشونده و موتوری که امروز هم قابل شناسایی است، طراحی کرد.
- مردم با دفترچه چک خود رأی دادند و تا اواسط دهه ۶۰ Bonanza یکی از پرفروشترینها بود. به ویژه مدلهای V-tail S35 و V35/A/B طراحیهای بهیادماندنی بودند، اوج هوانوردی عمومی در آن دهه. وقتی با یکی از آن هواپیماهای زیبا حضور پیدا میکردید، به جهان اعلام میکردید که به اوج رسیدهاید.
علاوه بر ساختن هواپیماهای خوب، Beechcraft به شروع دوران حمل و نقل شخصی با هواپیماهای سبک کمک کرد. این ماشینی بود که میتوانست ، با عملکرد و اطمینان بالا به عنوان یک هواپیمای شخصی، از منطقه های محلی فراتر برود. تبلیغات دهه ۶۰ نشان میدهند که تاجران و خانوادهها راحتی و سرعت یکسانی را در سفر با Bonanza تجربه میکردند، رویایی که خلبانان هنوز هم دنبال میکنند.
البته مثل Cub، Bonanza همچنان پابرجاست. در این مورد، شما میتوانید یک نمونه کاملاً جدید بخرید، اما مدلهای ۵۵ سالهای هم پیدا میکنید که از تعقیب همبرگرهای ۱۰۰ دلاری تا انجام پروازهای سخت IFR کار میکنند. پرواز با آن با کنترلهای پاسخگو و عملکرد عالی همچنان لذتبخش است. من با Cessna ها بزرگ شدم، بنابراین اولین باری که بهصورت دستی با یک Bonanza پرواز کردم،
احساس کردم از یک وانت به یک خودروی اسپرت وارد شدهام. بلافاصله فهمیدم چرا مردم آن را دوست دارند. Bonanza در طول سالها تقلیدکنندگان زیادی داشته است، اما تا قبل از Cirrus (به توضیحات پایین مراجعه کنید) ، این هواپیمای زیبا با تهدید واقعی روبرو نشده بود—یک دوره باور نکردنی بیش از ۵۰ ساله.
- Cessna 172 : این انتخاب من برای بهترین هواپیمای همهکاره عمومی است. سریع نیست، بار زیادی حمل نمیکند، و اکثر خلبانان آن را هواپیمای زیبایی نمیدانند، اما قادر به انجام انواع مأموریتها بدون شکایت است. بهعنوان یک مربی بیرقیب است و جای Cub را بهعنوان محبوبترین هواپیمای آموزشگاههای پرواز گرفته است.
- بهعنوان یک هواپیمای IFR بینشهری بهطور شگفتانگیزی توانمند است، همانطور که ریچارد کالینز سالها پیش با پروازهای متقاطع در آمریکا ثابت کرد. همچنین بهعنوان یک پلتفرم عکاسی، ابزار اجرای قانون، و یک هواپیمای اولیه عالی برای صاحبان جدید خدمت کرده است.
یکی از دلایل موفقیت Cessna 172 طبیعت بخشنده و طراحی بسیار مقاوم آن است. این هواپیما قدرت کافی برای حمل سه نفر در یک سفر ۳۰۰ مایلی دارد اما نه آنقدر قدرت که خلبانان به سرعت دچار مشکل شوند، که این، یکی از شکایات اولیه در مورد Bonanza دم V بود.
سیستمها ساده اما قابل اعتماد هستند: اگر به اثبات نیاز دارید فقط نگاهی به سوء استفادهای که دنده فرود در یک پرواز صبحانه معمولی پنکیک متحمل میشود بیاندازید. Cessna 172 هواپیمایی همهپسند است.
این هواپیما همچنین نمایانگر روزهای شکوه هوانوردی عمومی است، یک دوره ۱۰ ساله در اواخر دهه ۶۰ و ۷۰ که به نظر میرسید پرواز به یک فعالیت رایج تبدیل میشود. هواپیماهای Cessna در برنامههای تلویزیونی محبوب بودند و فروشها همانند بازار کاندوهای میامی در اواسط دهه ۲۰۰۰ گرم بود. در سال ۱۹۷۸، بیش از ۱۷,۰۰۰ هواپیمای پیستونی تحویل داده شد، یک عدد شگفتانگیز که هرگز کسی به آن حتی نزدیک هم نشد و Cessna 172 پیشتاز این دوره بود.
- Cirrus SR22 : پس از زمستان هوانوردی عمومی در اواخر دهه ۱۹۸۰، بسیاری از خلبانان متعجب بودند که آیا صنعت هوانوردی دوباره بهبود خواهد یافت یا خیر. Cessna خط تولید موتور تک خود را در سال ۱۹۹۶ بازگشایی کرد، اما شاید تجدید واقعی هوانوردی شخصی از دو برادر در مینهسوتا آمد.
- هنگامی که SR20 خوش سیمای Klapmeiers در سال ۱۹۹۹ به بازار آمد، فرضیات جدیدی داشت (هواپیماهای سریع میتوانند دنده ثابت داشته باشند، هواپیماهای ایمن یک چتر نجات دارند، نمایشگرهای رنگی بزرگ بهتر از صفحههای گرد هستند) و همچنین بازاریابی جذابی به همراه داشت.
بسیاری شک کردند، اما این کار جواب داد. Cirrus بیش از ۵,۰۰۰ هواپیما از سال ۲۰۰۶ تحویل داده است که خط هواپیماهای مسافرتی 182/206 Cessna را کاهش داده و حتی Bonanza معروف با اختلاف زیادی فروش کرده است.
در یکی از چشمگیرترین تحولات در تاریخ هوانوردی، سابقه حادثه SR22 از یک نقطه ضعف به یک نقطه قوت تبدیل شده است و استارتاپی که زمانی مبارز بود، برند قدرتمندی با هواداران وفادار ایجاد کرده است. این هواپیما چیزی است که غیرخلبانها در خوابهایشان میبینند.
چه به خاطر چتر نجات یا گاهی هواداران خشن، Cirrus در طول سالها دشمنانی به خود جلب کرده است، اما به تجربه من، بزرگترین شکاکان کمترین تجربه را با این هواپیما دارند. توصیه من؟ تا زمانی که با آن پرواز نکردهاید، از آن متنفر نباشید. SR22 همه چیزی است که یک هواپیمای مدرن باید باشد: پرواز با آن لذتبخش است، عملکرد آن چشمگیر است و راحتی داخلی آن بینظیر است.
سال گذشته در یک سفر بین المللی در یکی از آنها ، خودم را در حال پرواز با سرعت ۱۷۰ گره در راحتی هوای تهویه شده یافتم، با محافظت یخزدایی و اویونیک عالی که مسیر را نشان میداد. برای یک هواپیمای پیستونی با دنده ثابت، بد نیست. فکر میکنم پرواز با آن سرگرمکننده است، اما حداقل، مسافران آن را دوست دارند – و این خیلی ارزش دارد.
- سری Van’s RV : چه چیزی پس از Cirrus خواهد آمد؟ شاید هیچچیز در بخش حمل و نقل بازار. اما به نظر من، نسل بعدی هوانوردی تفریحی مدتهاست که وجود داشته و فقط اکنون شروع به جلب توجه کرده است.
- با افزایش هزینههای هواپیماهای تأیید شده (که 172 اکنون یک هواپیمای 400,000 دلاری است)، هواپیماهای خانگی ساخته شده “نیروی هوایی” Van’s به گزینهای جذابتر برای خلبانان روزمره تبدیل شده است. زمان ساخت با استفاده از کیتهای هوشمند کاهش یافته و گزینههای اویونیک در واقع بهتر از بیشتر هواپیماهای تأیید شده هستند.
انتخاب RV برای پرواز ممکن است سختترین کار باشد. RV-12 همان چیزی است که یک LSA باید باشد، سبک از نظر وزن اما سنگین از نظر سرگرمی. RV-10 اساساً یک Cirrus نیم بها است، با عملکرد عالی و ظرفیت چهار نفره. RV-8 هواپیمای نمایش هوایی شخصی شماست، با عملکرد هیجانانگیز اما هزینههای عملیاتی معقول. همه آنها دارای ویژگیهای پروازی عالی و هزینههای عملیاتی مقرونبهصرفه هستند (به یاد دارم اولین باری که با یک RV-12 پرواز کردم و مصرف سوختی کمتر از 4 گالن در ساعت را دیدم، شوکه شدم)
در حالی که من یک سازنده خانگی نیستم، از انرژی و نوآوری در آن دنیا هیجانزده هستم. مدلهای جدیدتر ایمنتر از نسلهای قبلی هستند و به اندازه کافی عملی هستند که هم در مدارس پرواز و هم برای سفرهای بینشهری استفاده شوند. اگر قرار باشد یک تجدید حیات در هوانوردی پیستونی اتفاق بیفتد، من روی RVها و نه Skyhawks یا Bonanzas شرط میبندم.
پاداش: من قول دادم که تا پنج هواپیما بیشتر معرفی نکنم و همین کار را خواهم کرد. اما اگر به دنبال امتیاز اضافی هستید، اجازه دهید یک دسته دیگر اضافه کنم: جتهای سبک. همراه با هواپیماهای تجربی، رشد واقعی در هوانوردی عمومی در ۱۰ سال گذشته در هواپیماهای توربینی بوده است.
اینها به شدت گران هستند و قطعاً برای خلبانان VFR که به دنبال رستورانهای بزرگ بعدی در فرودگاه هستند، بیش از حد لازم هستند، اما پیشرفت در اینجا خیرهکننده بوده است. چند سال پیش فرصت داشتم در صندلی راست یک Citation Mustang بنشینم و نمیتوانستم باور کنم که پرواز با آن چقدر آسان است. در مقایسه با Cessna 421 یا King Air، که در اواخر دهه ۷۰ میلادی اوج بودند، Mustang یک پیادهروی در پارک بود—حتی با یک خلبان.
زندگی در دنیای توربینها متفاوت است، از سیستمها (FADEC، فشار خودکار) گرفته تا نگهداری (خیلی بهتر از تعمیرگاههای پیستونی معمولی) تا آموزش (جلسات منظم شبیهساز). تولیدکنندگان و خلبانان هواپیماهای سبک GA میتوانند چیزهای زیادی از خلبانان جت یاد بگیرند، بنابراین اگر فرصتی برای پرواز در یک CJ یا Phenom پیدا کردید، تردید نکنید.