وسواس سالم: شبیهساز پرواز چه تغییری در من ایجاد کرد
شبیهساز پرواز چه تغییری در من ایجاد کرد
رابطه من با دنیای مجازی هوانوردی، به ویژه ” شبیهساز پرواز مایکروسافت”، سالهاست که برقرار است.
پیتر جیمز، نویسنده مجله FLYING، از سنین پایین با شبیهسازهای پرواز رایانهای آشنا شد. [عکس از: پیتر جیمز]
در سال ۱۹۸۱ که اولین نسخه شبیهساز پرواز مایکروسافت منتشر شد، من نوجوان بودم و روح ماجراجویی و واقعگرایی پرواز مثل طوفان به من برخورد کرد. ناگهان، علاقه شدید من به قطارهای مدل با یک آرایش بزرگ در زیرزمین جای خود را داد. این شاهکار تکنولوژی که روی یک جعبه فلزی سنگین به نام رایانه قرار داشت،
قلب و تخیل مرا برای همیشه تسخیر کرد. فکر میکنم پدر و مادرم از این “بچهنیدار” آخر هفتهها خوشحال بودند، چون پدرم رایانهاش را از دفتر کار به خانه میآورد تا من آخر هفتهها با آن بازی کنم. این کار مطمئناً مرا در خانه نگه میداشت و از دردسر میانداخت، بدون هیچ شیطنت یا تماس پلیس در نیمههای شب.
من مجذوب شده بودم. وقتی دوران دانشگاه نزدیک شد، میدانستم که میخواهم خلبان خطوط هوایی شوم و تا زمانی که پیرمردی پشت فرمان بوئینگ ۷۴۷ باشم، دست از تلاش برنمیدارم. در ابتدا میخواستم برای تبدیل شدن به یک هواشناس تلویزیونی به دانشگاه بروم، اما نمرههای پایین ریاضی این رویا را دور کرد. ورود به یک دانشگاه دولتی با برنامه هوانوردی بسیار سادهتر بود، بنابراین به نیوانگلند رفتم تا خلبان شوم.
در طول کسب تمام گواهینامههای اولیهام، از خصوصی تا تجاری و CFII، شبیهساز پرواز مایکروسافت همیشه همراه من بود. این نرمافزار همه چیزهایی را که برای تقویت مطالعه ILSها، الگوهای نگهدارنده، ردیابی VOR، واماندگی، پرواز آهسته، پروازهای بین شهری و موارد دیگر نیاز داشتم، فراهم میکرد.
وقتی نسخههای جدیدتر MSFS منتشر میشد (این نسخههای اصلی جدید آن زمان با انتظار و فروش در فروشگاههای نرمافزار رایانهای در مراکز خرید همراه بود)، آنقدر هیجانزده و مضطرب میشدم که ساعتها رانندگی میکردم تا قبل از تمام شدن موجودی فروشگاهها یا خرید دوستانم، جعبه مورد نظر را به دست بیاورم.
سپس نگرانی در مورد قدرت رایانه و نحوه اجرای نسخه جدید اضطراب را افزایش میداد. اما آن زمانها بسیار لذتبخش بود، لحظاتی که هر خاطرهای از صبح کریسمس یک کودک را در روز انتشار نسخه جدید تحتالشعاع قرار میداد.
پس از قبولی در آزمون IFR (مربیان پرواز هرگز نفهمیدند که من چطور همه اینها را قبل از شروع پرواز میدانستم)، اتفاق بزرگ بعدی من چند سال بعد در اولین شغل واقعیام به عنوان کاپیتان کیپ ایر با هواپیمای ۹ نفره سسنا ۴۰۲ رخ داد. من مجبور بودم چند هفته دوره توجیهی و آموزشی را بگذرانم و اتاق هتل من برای یک ماه پر از تجهیزات عالی چند موتوره بود.
دستههای گاز، پدالهای فرمان و همه چیز همراه با کامپیوتر در اتاق کوچک من جا خوش کرده بودند. امروزه من ستارتر شبیهساز پرواز فروشگاه خلبانی اسپورتیز – تجهیزات باکیفیت هانی کامب – یا تجهیزات سفارشی FLYING را شدیدا توصیه میکنم.
برخی از همکلاسیهایم برای مشاهده یا تمرین از دست دادن موتور در یک سسنا ۴۲۱ اضافی که نزدیکترین چیزی بود که به ۴۰۲ کمقدرت داشت، آمدند. اما همه چیز کار کرد و منطقی بود.
خرابیهای چند موتوره و یک شبیهسازی چکراید ATP من – شامل بسیاری از فرودهای NDB با یک موتور در شرایط حداقل دید در هواپیمای واقعی – همه برایم آسان به نظر میرسید زیرا من توانستم همه اینها را قبلا پرواز کنم. چه اهمیتی دارد که میگویند «پرواز روی صندلی راحتی»؟ از نظر من، من چیز واقعی را در اتاق هتلم داشتم.
سالها بعد، دوباره یک اتفاق بزرگ، رتبهبندی اولیه نوع هواپیما در اولین جت من – بیچجت ۴۰۰A – در ویچیتا، کانزاس بود. اکثر مردم برای اکثر جتهای تجاری بیش از سه هفته مدرسه کامل نوع اولیه را میگذرانند.
با این حال، رئیس من در بخش ۱۳۵ مقررات هوانوردی، خسیس بود (تصور کنید) و میخواست من در یک جلسه تکرار چهار روزه که خلبانان دیگر هر سال داشتند، تایپ شوم. این کار زیادی بود. مربیان گفتند فکر نمیکنند من بتوانم این کار را انجام دهم، زیرا هیچ کس نمیتواند یک نوع را از یک جلسه تکرار بدست آورد. و از آنجایی که این اولین رتبهبندی جت من بود، مجبور شدم دوره آموزشی زمینی چهار روزه FMS را نیز بگذرانم.
سالهای زیادی را به عنوان خلبان آموزشی ابزار (CFI) در هواپیمای پایپر PA-28 در منطقهی KOWD نزدیک بوستون سپری کردم، همانطور که از تصویر شبیهساز پرواز مایکروسافت ۲۰۲۰ (MSFS2020) که به سمت شمال شرقی و به سمت شهر و تپه بزرگ آبی (Great Blue Hill) نگاه میکند، مشخص است. [با احترام از پیتر جیمز]
یادگیری سیستم مدیریت پرواز هواپیما (FMS) برای خلبانان جت تازهکار سختترین کار است، و من هم برای یادگیری آن وقت نداشتم. خب، با خودم گفتم بگذارم با شبیهساز امتحان کنم و ببینم با FMS چطور کار میکنم. من یک سلاح مخفی داشتم که کسی از آن خبر نداشت.
سالها بود که در شبیهساز پرواز مایکروسافت از FMS استفاده میکردم، به لطف شرکت PMDG (www.PMDG.com)، سازندهی بهترین هواپیماهای بوئینگ برای این پلتفرم. وقتی وارد شبیهساز واقعی بیچجت شدم، فهمیدم که FMS دقیقاً شبیه به هواپیماهای بوئینگ است. حتی کابین شیشهای هم مشابه بود. مربیها از اینکه چطور ناگهان میتوانستم تمام دکمهها را فشار دهم، برنامهریزی کنم و در عین حال پرواز با جت را یاد بگیرم، حیرتزده شده بودند.
راز را برملا کردم و بهشان گفتم که به لطف علاقهی شدیدم به شبیهساز پرواز مایکروسافت، همهی اینها را سالها پیش یاد گرفتهام. واکنش آنها این بود که «نه راهی وجود ندارد»… اما به من گفتند که میتوانم دورهی FMS را رد شوم. گواهینامهی نوع هواپیمای خودم را در عرض چهار روز گرفتم!
یک افزونهی بیچجت نسبتاً خوب برای شبیهساز پرواز مایکروسافت ۲۰۰۴ توسط ایگلسافت (Eaglesoft) ساخته شده بود، و من از آن در طول این دورهی آموزشی و دورههای بعدی به عنوان کاپیتان برای شرکتی که چندین سال با آن پرواز میکردم، استفاده کردم، قبل از اینکه در نهایت گواهینامهی نوع جدیدی روی هواپیمای بزرگ و قدرتمند داسو فالکن ۲۰۰۰ بگیرم. متأسفانه، هیچ محصولی برای فالکن در هیچ پلتفرم شبیهسازی وجود نداشت،
بنابراین در طول دورهی گواهینامهی اولیه کمی احساس سردرگمی میکردم. اما همانطور که اکثر مشاغل پروازی تغییر میکنند، این مورد هم تغییر کرد. ناگهان شغل خود را تغییر دادم و در سری هاوکر ۸۰۰ گواهینامه گرفتم، که کمی نسبت به فالکن بزرگ، یک عقبگرد محسوب میشد.
حالا، یک بار دیگر به لطف شرکت سازندهی کارنادو (Carenado) (www.carenado.com) از مزیت شبیهساز برخوردار شدم. هاوکر ۸۵۰ در آن زمان برای شبیهساز مایکروسافت پرواز اکسپی (MSFSX) عرضه شده بود و در آماده کردن من برای چیدمان کلی، ظاهر و حس یادگیری کابین عالی بود.
با این حال، مدلسازی سیستمهای دقیق در آن چندان قوی نبود، بنابراین بیشتر از هر چیز از آن به عنوان ابزاری برای آشنایی بصری و همچنین برای برخی از ویژگیهای اولیهی پروازی که به نظرم به خوبی مدلسازی شده بودند، استفاده کردم.
به زودی آن شغل ۱۳۵ خاتمه یافت، چرا که آن هواپیماهای قدیمی ۸۰۰ به خوبی نگهداری نمیشدند و اغلب پروازها تمرین استفاده از بخش اضطراری کتابچه راهنمای پرواز بود.
بنابراین من استعفا دادم و تنها برای یافتن شغلی برای پرواز با یک هاوک ۸۵۰ مدل جدیدتر و پیشرفتهتر، دقیقا همانطور که در MSFSX داشتم، اقدام کردم. این کار بسیار لذتبخش بود. تازگی و قدرت آن بسیار بیشتر از خواهر بزرگترش بود. اما آن رئیس جدید ناگهان ۸۵۰XP را با یک چلنجر ۳۰۰ بزرگ و قدرتمند معاوضه کرد.
این اوج دوران حرفهای من در آن زمان بود و من سلاح شبیهساز دیگری داشتم – چلنجر ۳۰۰ فوقالعاده برای ایکسپلن ۱۱.
این هواپیما که مورد علاقه بسیاری بود، متاسفانه سالها پیش متوقف شد، اما من تا زمانی که در دسترس بود از آن به طور کامل استفاده کردم. سیستمها، عملیات، طرحبندی و کیفیت پرواز همگی شبیهسازی شده بودند. در این مدت با CL300 بسیار آشنا شدم و پس از دریافت گواهینامه نوعی و پرواز با هواپیمای واقعی، به بازبینی نسخه ایکسپلن آن پرداختم. من حتی توانستم کمی به نویسنده در تنظیم برخی پارامترها برای برابری بیشتر با جت واقعی کمک کنم.
اما هر چه بیشتر با هواپیمای واقعی پرواز میکردم، بیشتر متوجه میشدم که نسخه ایکسپلن چقدر خوب ساخته شده است. من قبلا فکر میکردم که خیلی قدرتمند است و به راحتی به نرخ صعود اولیه ۱۰ هزار فوت در دقیقه دست مییابد، سپس فهمیدم که بله، واقعا همینطور است. چه پروازی!
حالا که شبیهسازها به من کمک کردهاند تا هواپیمای واقعی که پرواز میکنم را یاد بگیرم، چه میشود؟ در مورد زندگی و مرگ چطور؟ بدون تقصیر خودم، یا شاید یک اشتباه ساده، یا شاید حتی کمی بیاحتیاطی در حین پرواز با کامپیوتر، خودم را در سناریوهای ناگهانی و بالقوه خطرناک دیدهام که نیاز به تفکر و حل مسئله فوری دارند.
من اغلب هواپیما را روی خلبان خودکار رها میکنم تا کارهای دیگری انجام دهم، اما در چند مورد برای کشف اینکه یک یا چند موتور به دلایلی از کار افتادهاند، بازگشتهام. در جتها این ممکن است به دلیل هوای ارتفاع بالا، عدم استفاده از وسایل ضد یخ یا سایر مسائل باشد. حالا باید مثل یک خلبان واقعی فکر و عمل کنم.
سیستم مدیریت پرواز (FMS) هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ شرکت PMDG از سال ۲۰۰۴ تاکنون وجود داشته و همچنان در حال استفاده است. این سیستم دقیقترین شبیهسازی از تجهیزات FMS هواپیماهای واقعی را ارائه میدهد و دقیقاً مانند سیستمهایی عمل میکند که من در هواپیماهای تجاری استفاده میکنم. [به نقل از پیتر جیمز]
حتی بدون چک لیست در دسترس، این یک تمرین ذهنی بسیار مفید است. بنابراین، از یک جهت، این یک شرایط اضطراری واقعی و کاملاً غیرمنتظره است. من در هواپیماهای کوچک تجربه از دست دادن کامل قدرت را داشتهام، بنابراین فرود دیداری خارج از فرودگاه یک ابزار فوقالعاده برای افزایش آگاهی وضعیتی است که بسیار واقعگرایانه است. من در شمارههای گذشته پلتفرم دیجیتال FLYING در مورد چنین شرایط اضطراری نوشتهام.
دریافت اطلاعات آب و هوایی زنده میتواند لحظهای غیرمنتظره ایجاد کند. بنابراین، اکنون زمان آن رسیده است که صفحات فرود را بیرون بیاورید یا شاید سعی کنید یک فرود دیداری با استفاده از نقشههای زمینی انجام دهید.
چطور است یک وضعیت اضطراری برنامهریزی شده؟ مطمئناً امکانپذیر است. در هر دو شبیهساز MSFS2020 یا X-Plane 12 (XP12) میتوانید هر گونه خرابی را به صورت تصادفی در زمان، کلید فشرده یا دوره زمانی مشخصی ایجاد کنید.
XP12 فراتر رفته و به شما امکان میدهد برخورد تصادفی با پرنده و بحران ناشی از آن را با صدها مورد دیگر که منتظر فعال شدن هستند، تجربه کنید. در دورههای بازآموزی جت، ما خرابی چندگانه موتور در سرعت V1 را تمرین میکنیم، بنابراین این کار را به راحتی میتوانم در شبیهسازهای خانگی انجام دهم.
یک دوست را درگیر کنید تا مخفیانه برنامهریزی کند که اتفاق بدی بیفتد. زمانی که من مجرد بودم و یک هماتاقی خلبان داشتم (راب، این تو هستی) که من به او پرواز یاد میدادم، این لحظات تصادفی و عمدی نابودی را “پروازهای وحشتناک” مینامیدیم. ما فرد دیگر را غافلگیر میکردیم تا مجبور شود سسنا ۱۸۲ را با خرابی کامل برق و خلاء در شب پرواز کند.
نگاه کردن به بالا و دیدن تنها یک هماهنگکننده چرخش برای زنده ماندن، وحشت در پرواز با ابزار است. از صدای موتور برای دور موتور و صدای باد برای زاویه حمله استفاده کنید. اگر نتیجه بد بود، همدیگر را از پلهها پرتاب میکردیم تا شبیهسازی تصادف و آسیب دیدگی ایجاد کنیم. این کار به افزایش سرگرمی و واقعگرایی کمک کرد. فکر نمیکنم هیچ کدام از ما واقعاً خون زیادی از دست داده باشیم.
من به بسیاری از فرودگاهها در دنیای واقعی رفتهام که احساس “قبلاً اینجا بودهام و این کار را کردهام” را تجربه کردهام. مکانهایی مانند KASE، KTEX، KHSP، KJAC، KVNY، KSFO، KTRK، CYVR، PHLI و دهها مورد دیگر که اگر شبیهساز نبود، یک سطح عقبتر بودم.
اکثر آنها شامل زمینهای مرتفع یا روشهای عجیب هستند. اولین سفرهای اروپایی من با چلنجر در MSFS یا X-Plane انجام شد. هر مکان جدیدی که میدانم به آنجا میروم، حداقل قبل از رفتن به زندگی واقعی، به صورت مجازی دیده خواهد شد.
هر جلسه شبیهسازی آموزشی است و مغز را در حالت “تصویر کلی” نگه میدارد. آگاهی وضعیتی یا SA کلید اصلی است. من با خلبانان بسیاری پرواز کردهام که فاقد این مهارت هستند یا همیشه کمی عقبتر از هواپیما هستند. یک شبیهساز خانگی این مهارتها را تیز نگه میدارد. شما همیشه در حال فکر کردن به “چه میشود اگر…” هستید.
حتی نیازی به جدیدترین MSFS یا X-Plane یا یک کامپیوتر فانتزی ندارید. هر نسخهای کافی است. من حتی میتوانم بگویم برخی از جنبههای تصویر کلی را میتوان با یک شبیهساز جنگ هوایی هم تمرین کرد. اگر شما همیشه در حال فکر کردن، انجام دادن، برنامهریزی و آمادهسازی با یک شبیهساز پرواز خانگی هستید، از خلبانان سنتی “تکیه بر صندلی” بسیار جلوتر هستید.
رفتن از کلاس به یک اتاق هتل و نشستن روی صندلی با یک نمودار کابین در دست، کافی نیست. شما نیمی از کار را از دست میدهید.
این مطلب برای اولین بار در شماره ۹۴۴ دسامبر ۲۰۲۳ مجله FLYING منتشر شد.