مردم می گویند که برای نجات سیاره پرواز را متوقف خواهند کرد
من به تازگی خواندن یک قطعه در سایت forbes.com توسط آینده پژوه بلیک مورگان را به پایان رساندم و این بسیار چشم مرا باز کرد. او میگوید که بسیاری از مردم از سفر با هواپیما خودداری میکنند، زیرا این هواپیما از سوخت فسیلی بیش از حد استفاده میکند.
علاوه بر این، او اشاره میکند که در 30 سال آینده، هوانوردی قرار است 25 درصد از گازهای گلخانهای را به جو وارد کند. او حتی به اشتراک میگذارد که کلمهای به زبان سوئدی وجود دارد – flygskam – که من نمیدانم چگونه آن را تلفظ کنم که سوئدیها از آن برای توصیف شرمندگی خود از پرواز استفاده میکنند.
او از مقالهای در سایت nbcnews.com به عنوان منبع خود استفاده میکند که از هر چهار سوئدی یک نفر طی سال گذشته پرواز خود را انتخاب کرده است.
به خاطر داشته باشید که سوئد کشوری نسبتاً کوچک با سیستم ریلی و کشتیرانی خوب است. انتخابی که سوئدیها باید بین سفر با قطار و پرواز انجام دهند، انتخابی بسیار متفاوت با اکثر مردم جهان است. من در آستین، تگزاس، شهری بزرگ در حدود 200 مایلی جنوب دالاس، تگزاس زندگی میکنم.
اگر قطار سریع السیر مناسبی بین آستین و دالاس وجود داشت، آیا قطار را به جای هواپیما انتخاب میکردم؟ من این کار را خواهم کرد. از آستین به کانزاس سیتی؟ نه متشکرم؛ و اگر صفحه شخصی من را وارد معادله کنیم، حساب دیفرانسیل و انتگرال من تغییر میکند. حقیقت این است که اگر برای انجام آن یک سفر 50 مایلی رفت و برگشت طول بکشد، یک سفر 50 مایلی را انجام خواهم داد. در واقع، من این کار را بیش از آن چیزی که بتوانم بشمارم انجام دادهام.
انتخاب گرتا تونبرگ 16 ساله، فعال زیست محیطی از استکهلم، برای سفر با قایق بادبانی به ایالات متحده برای سخنرانی در کنفرانس عمومی سازمان ملل، یک ترفند تبلیغاتی بود، ممکن است اضافه کنم که واقعاً موفقیت آمیز بود؛ اما فکر بازگشت به کشتیهای بادبانی به جای جت و رها کردن ماشینهایمان برای دوچرخهها و کامیونهای جادهای برای تیمهای گاو، نمیدانم، تصوری کودکانه است.
اما آرزوی آرزو تنها آغاز راه است. مورگان ادامه میدهد که “هواپیماهای بدون آلایندگی میتوانند به زودی جایگزین هواپیماهای سوختی سنتی شوند تا آلودگی هوا را به شدت کاهش دهند”، بیانیهای که او در این پاراگراف پس از فهرستی از نکات مهمی که در آن اشاره میکند، بیان میکند.
لیست که برای تحقق این امر، هم “باتریها و هم مقررات باید بهبود یابند.” بخش مقررات برای من یک رمز و راز است. تجربه نشان میدهد که وقتی آن را بسازند، مقررات میآید. به هواپیماهای بدون سرنشین و خلبانهای خودکار ارزان فکر کنید.
در طول مسیر، مورگان به آزمایشهای موفقیتآمیز با هواپیمای برقی اشاره میکند که ظاهراً دلیلی بر این است که برق در افق است. کاش کمی وقت میگذاشت تا بفهمد واقعاً در آن هواپیماها چه خبر است. آنها ماشینهای آزمایشی شدیدی هستند که به گونهای طراحی شدهاند که فوقالعاده سبک و کشش کم دارند.
حتی با وجود میلیونها مهندسی برای دستیابی به این نتایج، آنها میتوانند به سختی یک ساعت پرواز کنند؛ و اینها هواپیماهای بسیار سبکی هستند که به هیچ وجه شباهتی به چیزی ندارند که بتوان آنها را گواهی کرد. من امیدوارم که در 10 سال آینده هواپیماهای چهار نفره مسافری داشته باشیم. هواپیماهای مسافربری؟ من فکر نمیکنم.
وزن در هواپیما همه چیز است. در هواپیماهایی که برای حمل مسافران با هزینه طراحی شدهاند، بیش از همه چیز است. به همین دلیل است که بهبود فناوری موتور برای ایجاد بهبودی بهتر از 30 درصد در بهره وری سوخت و کاهش حتی بیشتر از درصد آلایندگیها در طول سه دهه گذشته خبر بزرگی است،
خبری که به نظر میرسد مورگان از آن بی خبر است یا ترجیح میدهد به آن اشاره نکند؛ و ادعای او مبنی بر افزایش آلایندههای هوانوردی دلیل این افزایش را نادیده میگیرد – اینکه افراد بیشتری ابزار سفر هوایی را دارند، بنابراین پروازهای بیشتری وجود دارد؛ اما این کار در هواپیماهای کم مصرفتر از همیشه انجام میشود، روندی که همچنان ادامه دارد.
با این حال، یادداشت کوتاه مورگان در مورد باتریها، میتوانست بگویم باید موضوع اصلی این قطعه باشد. بله اگر ظرفیت ذخیره سازی باتری برای رقابت با سوخت جت بهبود یابد، یا حتی در همان گفتگو باشیم، بله موافقم، ما “به زودی میتوانیم” هواپیماهای بدون آلایندگی داشته باشیم؛ اما اگر من مانند مورگان خود را «آیندهنگر» خطاب میکردم، ترجیح میدهم بر این موضوع تمرکز کنم که الان کجا هستیم و تا کجا باید برویم.
بنابراین تفاوت بین چگالی انرژی باتریهای امروزی و سوخت جت چیست؟ سوخت فسیلی 50 برابر چگالی انرژی بیشتری دارد. مورگان ادعا میکند که پیشبینیها حاکی از بهبود سه برابری چگالی انرژی باتری در 10 سال است، ادعایی که من در مورد آن شک دارم، اما بیایید بگوییم که درست است؛ و بیایید بگوییم که در آن 10 سال، موتورهای جت 10 درصد بازده انرژی بیشتری خواهند داشت،
یک پیشبینی ساده با توجه به این که با جایگزینی ناوگان، هواپیماهای کارآمدتر، گرازهای سوخت نسبی را در تعداد زیادی در دهه آینده از تصویر خارج خواهند کرد. باتریها به هیچ وجه از سوخت فسیلی سود نخواهند برد؛ و در حالی که بهبود راندمان موتور واقعیت دارد، ایده بهبود ظرفیت باتری بیشتر بر پایه امید است تا علم.
امیدوارم این اتفاق هم بیفتد؛ اما من نمیتوانم پیشبینی چگونگی آینده هوانوردی ما را بر اساس رویای یک پیشرفت علمی خیرهکننده در زمانی که حتی پیشرفتهای کوچک در ظرفیت باتری به سختی انجام میشود، قرار دهم.
به عنوان خلبان هواپیماهای کوچک، اگر واقعاً میخواستیم، میتوانیم از استفاده خود از سوختهای فسیلی برای انجام کاری که دوست داریم دفاع کنیم؟ نه واقعاً؛ اما میتوانیم با آگاهی از این که تأثیر ما فوقالعاده کوچک است، به خودمان اطمینان دهیم. هواپیماهای کوچک نسبت به اتومبیلها و اتوبوسها، بخش کوچکی از 1 درصد تأثیر را بر محیطزیست نشان میدهند. برای برخی از هواپیماها، این تأثیر با رانندگی یک SUV بزرگ قابل مقایسه است.
من کمی شرم دارم که اعتراف کنم که در حالی که سوئدیها ممکن است قربانی flygskam باشند، اصطلاحی که برای احساس گناهم در مورد پرواز استفاده میکنم متفاوت است: “toperoff”.