مرکز آموزش هوانوردی پارسیس در سال 1389 با هدف آموزش ‌و پرورش نیروی انسانی متخصص به همت احمد رحمانی (رئیس هیئت‌مدیره) و مرحوم خلبان مجید یوسفی مهر (مدیرعامل) تأسیس گردید و به جهت آموزش دوره‌های زمینی و پروازی خلبانی شخصی (PPL)، تجاری (CPL)، پرواز با دستگاه (IR) و آموزش معلم خلبانی (AFI) و با اخذ موافقت اصولی از سازمان هواپیمایی کشوری و با اهداف کمک به خصوصی‌سازی حوزه آموزش هوانوردی و آماده کردن کادر پروازی مجرب برای شرکت‌های هواپیمایی و اشتغال‌زایی در این بخش شروع به فعالیت نمود.

گالری

اطلاعات تماس

021-47289

تهران -اتوبان شهید همت -اتوبان ستاری جنوب -بلوار لاله -خیابان مجاهد کبیر شمالی نبش لاله نهم پلاک 14 طبقه سوم
Unit 3,No 14 ,north mojahed Kabir Blv ,laleh st , south Exp, Hemat Exp .Tehran.IRAN

Info@parsisaviation.com

خلبان شدن

خلبان شدن

خلبان شدن هیجان‌انگیز و روح‌نواز است. کارتان را به خانه نمی‌برید. و هوانوردی به شدت به شما نیاز دارد.

نور صبحگاهی و ابرهای کومولوس بر فراز اقیانوس اطلس.Top of Form

اگر به یادآوری گرمابخشی از توانایی انسان برای گرد هم آمدن و ساختن چیزهای شگفت‌انگیز نیاز دارید، به یک کارخانه هواپیماسازی سر بزنید. فناوری، کار گروهی، زیبایی خالص هواپیماهای تقریباً تکمیل‌شده، بال‌های گسترده و درخشان آن‌ها که منتظر هستند تا به آسمان بلند شوند—همین کافی است تا حتی این خلبان با تجربه هواپیمایی (و دوستان شکاکی که به تورها می‌آورم) کمی محکم‌تر بایستند.

برای هر کسی که سهمی در صنعت هوانوردی دارد، دیدن این همه هواپیمای جدید یک سوال فوری را مطرح می‌کند: چه کسی قرار است آن‌ها را هدایت کند؟ کمبود خلبانان در آمریکا که معمولاً به موج بازنشستگی‌ها، تغییرات مقرراتی و رشد صنعت نسبت داده می‌شود، توسط وال استریت ژورنال به عنوان یکی از بدترین چیز‌ها در نیم قرن اخیر توصیف شده است.

Kit Darby، مشاور صنعت هواپیمایی، تخمین می‌زند که ۱۸ درصد از خلبانان شاغل در شرکت‌های هواپیمایی بزرگ آمریکا در سال ۲۰۱۴ تا سال ۲۰۲۰ بازنشسته خواهند شد و سه‌پنجم آن‌ها تا سال ۲۰۳۰ بازنشسته خواهند شد. سال گذشته بوئینگ محاسبه کرد که جهان در دو دهه آینده به بیش از نیم میلیون خلبان جدید نیاز خواهد داشت.

به عنوان کسی که همیشه رویای پرواز داشته اما تصمیم‌ خود را برای اواخر دهه بیست سالگی‌اش به تأخیر انداخت—در عوض، به دکترا در تاریخ پرداختم و سپس به عنوان مشاور مدیریت کار کردم—می‌خواهم به هر کسی، جوان یا نه‌چندان جوان، که تا به حال هنگام سوار شدن به هواپیما به چپ و نه به راست فکر کرده است، بگویم: خلبان شدن را در نظر بگیرید. جدی می‌گویم. این یک شغل عالی است.

مسیر شغلی خلبانی این روزها همیشه ساده یا آسان نیست و قطعاً کار چالش‌برانگیزی است. اما این شغل هنوز هم به تمام روش‌هایی که در کودکی امیدوار بودم ممکن باشد، مرا شگفت‌زده می‌کند و مزایای عملی بسیاری دارد که در خارج از این حرفه قدردانی نمی‌شوند.

امروز، پس از ۱۵ سال پرواز، یکی از معدود افرادی هستم که اگر در لاتاری برنده شوم هم با خوشحالی به کارم ادامه می‌دهم. (خوب، شاید پاره وقت.)

من بسیار خوش‌شانس هستم که شغلی در هدایت بوئینگ ۷۴۷ دارم، هواپیمایی که همیشه آرزوی پرواز با آن را داشتم. بسیاری دیگر به هر نوع پروازی که انجام می‌دهند، به شدت علاقه‌مند هستند. سال گذشته کتابی به نام “Skyfaring” نوشتم که درباره لذت‌های کاری من بود.

(Slate  گزیده‌هایی از کتاب را به همراه قسمتی از پادکست “Working” که در یک کابین پرواز ۷۴۷ ضبط شده بود، منتشر کرد). از زمان انتشار آن، شروع به دریافت نامه‌هایی کرده‌ام که به من یادآوری می‌کنند چرا در ابتدا وارد این حرفه شدم.

بسیاری از این نامه‌ها از نوجوانانی است که رویای خلبان شدن دارند—آن‌ها قبلاً به قول ما “بیمار” شده‌اند. دیگران از حرفه‌ای‌های میانسالی هستند که به دقت تغییر شغل را بررسی می‌کنند—یک پژواک خوشایند از شروع دیرهنگام خود من در هوانوردی.

اما رضایت‌بخش‌ترین پیام‌ها از سوی خلبانان بازنشسته می‌آید. بدون استثنا، آن‌ها به دوران حرفه‌ای خود با علاقه و حس حیرت کودکانه‌ای نگاه می‌کنند. Les Fuchs، اکنون ۷۱ ساله از آتلانتا، یک شغل حقوقی امیدوارکننده را رها کرد تا رویای کودکی خود را دنبال کند.

او در نهایت هواپیمای ایرباس A330 را برای شرکت Northwest Airlines هدایت کرد. او برای من جشن بازنشستگی که همسرش ترتیب داده بود را توصیف کرد: “او باید این جشن را زمانی که من خلبان هواپیمایی شدم، برگزار می‌کرد، زیرا من احساس می‌کنم از آن زمان تا کنون یک روز هم کار نکرده‌ام.”

Screenshot 2024 06 26 231618 1 - خلبان شدن

یخ‌های دریایی و ابرها در سواحل شرقی گرینلند

اخیراً در مقاله ای در نیویورک تایمز، Paulette Perhach درباره اهمیت یافتن شغلی که بیش از درآمد ارائه می دهد می‌نویسد. او اشاره می‌کند که چقدر می‌تواند برای جوانان دشوار باشد که “خوشبختی بلندمدت را در نظر داشته باشند”، و به آن‌ها توصیه می‌کند که در مراحل مختلف یک حرفه با متخصصان صحبت کنند. دلیل بیشتری برای هرکسی که صندلی کنار پنجره یا دیدن یک بوئینگ 747 در حال برخاستن را دوست دارد، وجود دارد تا به سوالی که بازنشستگانی مانند کاپیتان Fuchs با اشتیاق مطرح می‌کنند، فکر کنند: چرا بسیاری از خلبانان عاشق کار خود هستند؟

دلیل اصلی، به نظر من، این است که پرواز سرگرم‌کننده است. سه بعد بهتر از دو بعد است. شما می‌توانید یک درس مقدماتی پرواز را در فرودگاهی نزدیک خود امتحان کنید. (احتمالاً باید حدود ۱۰۰ دلار پرداخت کنید.)

دلیل دیگر برای خلبان شدن این است که تقریباً همه روزهای کاری شما آفتابی خواهند بود. آن نور روی دفتر گوشه‌ای چندپنجره‌ای شما، روی اقیانوس‌های درخشان، بیابان‌های طلایی، قله‌های پوشیده از برف و ابرهای کومولوس با کیفیت سیمپسون که همراه شما بر فراز دشت‌های آمریکایی، حصارهای انگلیسی، دریاچه‌های نمکی ایرانی و تنگه مالاکا حرکت می‌کنند، خواهد افتاد.

Joan Didion نوشت که “زیباترین چیزهایی که تا به حال دیده‌ام، همه از هواپیما دیده شده‌اند”، و من فکر می‌کنم تعداد کمی از خلبانان مخالف این نظر باشند. هنگامی که شب فرامی‌رسد، می‌بینید که شهرها در تاریکی زیر شما درخشان به نظر می رسند و به چراغ‌های نادر مکان‌های خالی هم فکر می‌کنید. وقتی صحبت از ثروت عجایب نجومی می‌شود، شما یکی از یک درصدی‌هایی خواهید بود که تقریباً بیشتر از هر کس دیگری در زمین ستاره‌ها، شهاب‌ها و شفق‌ها را می‌بینید.

سپس فرود می‌آیید. در حالی که بسیاری از خلبانان به کارهای کوتاه‌مدت جذب می‌شوند (به دلیل شب‌های کمتر دور از خانه، تغییرات کمتر در مناطق زمانی و فرصت انجام تعداد بیشتری برخاست و فرود)، خلبانان مسیرهای بلند، تجربه‌ گسترده تری از سیاره ما خواهند داشت که قابل مقایسه با هیچکس دیگری نیست.

در کودکی که در قسمت روستایی نیوانگلند زندگی می‌کردم، هرگز به ذهنم نمی‌رسید که سنگاپور، سائوپائولو و ژوهانسبورگ تنها چند تا از کلانشهرهایی هستند که روزی آنقدر خوب خواهم شناخت که بتوانم یک صبحانه خوب یا بند ساعت یا یک دویدن طولانی خوب در آنجا پیدا کنم. و مزایای کار در صنعت هواپیمایی به این معنی است که خانواده شما نیز می‌توانند به اندازه دلخواه خود از جهان دیدن کنند.

نمی‌توان شگفتی هواپیماها را نادیده گرفت. Jim Mathews ، سردبیر سابق هفته‌نامه هوانوردی، به من پیشنهاد داد که هواپیماهای سبک قدیمی که اغلب برای آموزش استفاده می‌شوند و با صندلی‌های وینیل و ابزارهای قدیمی تجهیز شده‌اند، ممکن است با شگفتی‌های فناوری که امروزه جوانان را سرگرم می‌کنند، قابل مقایسه نباشند؛

به وضوح مشخص نیست که کسی که این روزها به حرفه‌ای در فناوری فکر می‌کند، به هوانوردی تجاری جذب شود. اما پیوستگی فناوری که توسعه حرفه‌ای یک خلبان می‌تواند به طور تقریبی از آن تقلید کند—از لذت‌های آنالوگ و دستی یک Cessna  قدیمی تا لذت‌های دیجیتالی یک Dreamliner —داستان شگفت‌انگیزی از نبوغ انسانی و همزمان فروتنانه است. هر خلبان بر روی شانه‌های غول‌ها ایستاده است (به خاطر چشم‌اندازهای عالی).

Screenshot 2024 06 26 232042 - خلبان شدن
بوستون و بندرگاهش در شب‌های اوایل زمستان

البته، همیشه آسمان آبی نیست. در حالی که تئوری کمبود خلبان باید خبر خوبی برای هر کسی که به شغلی در آسمان فکر می‌کند باشد، هیچ خلبان آینده ای نباید چالش‌های پرواز در این روزها را دست کم بگیرد. در حالی که برخی از خلبانان آموزش خود را در ارتش یا برنامه هایی تحت حمایت شرکت هواپیمایی دریافت خواهند کرد (مانند من در بریتانیا)،

بسیاری دیگر باید وام‌های بزرگی بگیرند و پس از آن حداقل چند سال درآمد کمتری نسبت به حرفه‌های دیگر داشته باشند. خلبانان احتمالی هواپیمایی نباید بدون دقت معایب دیگر این شغل را بسنجند، مانند شب‌های دور از خانه، چالش‌های هماهنگی فعالیت‌های خانواده و جامعه با برنامه‌ای که همیشه در حال تغییر است، و احتمال اینکه یک بحران اقتصادی (یا پزشکی) شغلشان را متوقف کند. همیشه به جوان‌ترین افرادی که برای من نامه می‌نویسند توصیه می‌کنم یک حرفه پشتیبان در نظر بگیرند.

همچنین درست است که در مقایسه با بسیاری از حرفه‌هایی که ممکن است امروز برای یک جوان باهوش جذاب باشد، کار خلبانی با خلاقیت متمایز نمی‌شود. اما شخصاً، من متوجه شده‌ام که قوانین و ساختار سختگیرانه این حرفه به این معنی است که فضای ذهنی بیشتر (و زمان آزادتر)ی  برای علایق خارج از کار دارم.

خطوط هوایی و برنامه‌هایشان متفاوت هستند، اما به عنوان یک خلبان پروازهای بلند مدت، معمولاً بین ۲۴ تا ۴۸ ساعت در مقصد “پایین مسیر” وقت آزاد دارم. من فقط با کمی ‌شوخی می‌گویم که حتی اگر پرواز را دوست ندارید، شاید باید خلبان شدن را در نظر بگیرید، زیرا درهای هر چیزی که دوست دارید—یادگیری زبان ماندارین، کوهنوردی، کاوش در معماری گوتیک—به رویتان باز می‌شود. یک عمر کاری چقدر ارزش دارد؟

به عنوان کسی که قبلاً در دنیای دانشگاهی و کسب‌وکار بوده‌ام، همچنین باید اشاره کنم که ماهیت ساده پرواز—برخاستن، پرواز کروز، فرود—به یک قوس شغلی ساده و مبارک منجر می‌شود. من کار را به خانه نمی‌برم.

(یک بوئینگ ۷۴۷ در کیف‌دستی جا نمی‌شود.) و اگرچه هر شش ماه یک‌بار دو روز امتحانات سخت شبیه‌سازی‌شده داریم، حقوق من بر اساس ارشدیت و انتخاب‌هایی است که برای همه باز است. هیچ جایی برای سیاست یا ویژگی های شخصی نیست، مسائلی که دوستانم در حرفه‌های دیگر اغلب از آن شکایت می‌کنند.

یک مزیت نهایی و کمتر ملموس در این حرفه وجود دارد که باید به آن اشاره کرد، اگرچه در نوجوانی یا حتی بیست‌سالگی نمی‌دانستم چگونه آن را ارزش‌گذاری کنم.

این چیزی است که هر زمان یک تاجر یا سیاستمدار از “درس‌گرفته‌ای از ارتفاع ۳۰,۰۰۰ فوت” صحبت می‌کند، با لبخند به یاد می‌آورم، و بعد از برخورد با جمله‌ای که Oliver Sacks  کمی قبل از مرگش نوشت نیز به آن فکر کردم: “…من توانسته‌ام زندگی‌ام را از ارتفاع بالا ببینم، به‌عنوان یک نوع منظره، و با احساس عمیق‌تری از ارتباط تمام اجزای آن.”

این زبانی است که یک خلبان نمی‌تواند از قدردانی آن خودداری کند، شاید به این دلیل که کار ما چنین پنجره‌های بزرگی به روی حقایق آشکار اما فراموش‌شده‌ برایمان باز می‌کند—که جهان بزرگ و زیباست، که همه چیز به هم متصل است، و که همه با هم در نور یک ستاره در حال چرخش هستیم.

“می‌فهمم”، این فکر Isak Dinesen بود هر زمان که از هواپیما به بیرون نگاه می‌کرد و متوجه می‌شد که بار دیگر سطح سیاره را ترک کرده است. “این همان ایده بود.” حس قدرتمند و به‌راحتی تجدیدشونده‌ای از شگفتی تنها چیزی نیست که باید از یک صبح دوشنبه (یا یک شب دیر هنگام شنبه) در دفتر کار درخواست کرد. اما اگر بخواهیم به نامه‌های صمیمانه‌ای که از خلبانان بازنشسته دریافت می‌کنم توجه کنیم، شروع بدی نیست.

منبع

یک دیدگاه بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *